Tuesday, July 31, 2007

بی بی سی : آیت الله علی مشکینی، از مراجع تقلید شیعه در قم و رئیس مجلس خبرگان رهبری ایران، امروز دوشنبه 8 مرداد، در سن 86 سالگی در بیمارستانی در تهران درگذشت.
وی از مدتها پیش دچار بیماری شدید بوده و در پی وخامت حالش از قم به بیمارستانی در تهران انتقال یافته بود.
چند روز پیش از درگذشت مشکینی، خامنه ای رهبر ایران بر بالین وی حاضر شده و از او عیادت کرده بود.
مشکینی، با نام اصلی علی اکبر فیض آنی، زاده یکی از روستاهای شهر خیاو آذربایجان بود که بعدها نام آن به مشگین شهر تغییر یافت.
پدر وی نیز روحانی بود و او فراگیری علوم دینی را ابتدا نزد پدر خود آغاز کرد و پس از مرگ پدرش، تحصیلات حوزوی را مدتی در اردبیل و سپس در قم ادامه داد.
مشکینی از شاگردان آیت الله بروجردی و آیت الله محقق داماد بود که برجسته ترین استادان فقه و اصول در حوزه علمیه قم به شمار می رفتند.
خود او نیز سالها در حوزه علمیه قم تدریس کرد و همزمان مؤسسه ای انتشاراتی با عنوان الهادی برای چاپ کتابهای اسلامی در این شهر بنیاد نهاد.





--------------------------------------------------------------------------------
کد خبر: 42046 تاريخ خبر: هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷

--------------------------------------------------------------------------------
اظهار نظر و بحث در مورد اين خبر. [نظرات شما در مدت کوتاهی پس از دریافت به نظر دیگر خوانندگان سايت می رسد.] ديگر دليلی برای به فارسی ننوشتن وجود ندارد!
اگر فونت فارسی در کامپيوتر خود نصب نکرده ايد، اينجا را کليک کنيد و به فارسی بنويسيد.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين به ديگران باشد درج نميشوند.


نام:

نظرات شما:





نظرات
نوشته شده در تاريخ نهم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی و يکم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 04:47:48 توسط yashar
در گذشت یکی دیگر از علمای شیعه آیت‌الله مشکینی دعوت حق را لبیک گفت آفتاب: "آیت الله علی مشکینی رییس مجلس خبرگان رهبری و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دار فانی را وداع گفت. به گزارش مرکز خبر حوزه علمیه قم، آیت الله مشکینی که در بیمارستان بقیه الله تهران بستری بود، در سن 86 سالگی دار فانی را وداع گفت. آیة‌الله‌ علی‌ اکبر فیض‌، معروف‌ به‌ مشکینی‌ در سال‌ 1300 هجری‌ شمسی‌ در روستایی‌ از توابع‌ بلوک‌ مشکین‌"------------ چرا چرا اینقدر دروغ می گوئید این آیت الله اگر خدا را دوست داشت چند ماه در بیمارستان جون نمی کند اگه خدا رو دوست داشت فوری می رفت پیش خدا نه اینکه چند ماه تو بیمارستان زیر سرم بی افته و خودش و بزنه به موش مرده گی تا نره پیش خدا آخرم خدا به زور دستو پاشو گرفت و کشون کشون بردش پیش خودش تا بندازدش تو جهنم حالا هی ننویسد دعوت خدا رو لبیک گفت...

نوشته شده در تاريخ نهم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی و يکم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 01:16:11 توسط تـهـمـینه
نه زندگـیـش خاصیتی داشـت و نه مرگـش عزائی. این آیـت الـشـیطان رفـت. مـأسـفانه دیگران هـسـتـنـد تا ما تـن بـذلـت مـیـدهـیم.

نوشته شده در تاريخ نهم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی و يکم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 00:20:56 توسط صباعادل
ازاینکه ایشان بدرک واصل شدندجای خوشحالی دارد. مشکل اینجا-است حلادرروزهای جمعه چه کسی بیایدو این مزحرفات وچرندیات را بخوردمردم بدهد؟

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 23:53:37 توسط azadikhah
يك مزدور كمتر كه چه بهتر اميدوارم هر روز مزدوران ديگري هم به او پيوسته وشرشان را از ايران اخوند زده بكنند. به اميد ايراني با حكومت سكولار و دموكرات از هر نوعي كه باشد.

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 23:43:43 توسط ملا ممر جان
لازم به ذکر است که این مرجع تقلید طبق خبر موثق بدلیل بیماری ایدز مرده است.

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 23:38:35 توسط anti mollah
راستش ايت الله مشكيني وقتي اعلام كرد كه امام زمان زير ورقه اسامي هيات وزيران را با تاييد امصا كرده جامعه بشريت به حماقت رياست مجلس خبرگان رهبري پوز خند . اين سبك مغزان مردم را الاغ تصور ميكنند؟ ان شا الله نسل بقيه علما نيز زود تر با امام زمانشان محشور شود سيد علي خامنه اي ودوستان

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 23:08:54 توسط نجفقلی ها
بخشی از شعر "آب نا روان" سروده محمد سیف فرقانی که بدست مغولان کشته شد در "رثای" شیخ علی مشکینی : هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد - هم رونق زمان شما نیز بگذرد آب اجل که هست گلو گیر خاص و عام - بر حلق و بر گلوی شما نیز بگذرد چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد - بیداد ظالمان شما نیز بگذرد در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت - این عوعو سگان شما نیز بگذرد این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید - نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طیع - این گرگی شبان شما نیز بگذرد پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست - هم بر پیادگان شما نیز بگذرد -------------- محمد سیف فرقانی بدست مغولان کینه توز به جرم سرودن این شعر خطاب به آنان، کشته شد. روانش شاد که محساس استیصال او از دست ستم مغولان در این شعر جاودانی شده و در هرزمان خطاب به حاکمان ظالم، تازه و آرامش بخش است. جالب اینجاست که همین شعر را "مثلا انقلابیون"پیشین برای حکومت شاه هم می نوشتند. مخصوصا شاه بیت: در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت - این عوعو سگان شما نیز بگذرد.

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 23:07:18 توسط صمد
در جالیکه جوانان مثل دسته گل را به جوخه های اعدام می سپارند و یا بروی میدانهای مین می فرستند برای یک آخوند فکسنی که زيادی هم عمر کرده همه گونه تلاش می شود که پایش به بهشت باز نشود. رژیم که بخوبی اطلاع دارد مزدورانش بدون سوال و پاسخ به جهننم اعزام خواهند شد برای نمردن این مزدوران از هیچ تکاپویی دست نمی کشد. این است آنچه واقعیت این رژیم است. خمینی گفته بود اگر این جنگ 20 سال هم طول بکشد احمد و این آخوندها به جبهه نخواهند رفت . آخوند مردنی ست/ پرواز را به خاطر بسپار / ایرانی به پا خیز ،بابا یک کاری بکن!!

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 23:05:30 توسط دوست وفا
رضا مارمولک ؛ حاج آقا (علی گدا) کی تشریف میبرن؟ راستی از کی با عزرائیل رابطه داری؟ برات SMS فرستاد؟ چون وحی های امروزه جز بدین طریق ممکن نیست. حال که با عمو عزرائیل رابطه داری؛ بگو که این خامنه ای را هم ببره که متشکرت میشم.

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 22:58:37 توسط Toran
آخوندا حاضرند تو بدترين سياه چالها گرفتار بشن ولي كشته نشن زندگي براي اينها خيلي ارزش داره. بهتون قول ميدم بزودي همشون تو چنگ مردم گرفتار ميشن اينا جاي رو ندارن برن. همه دنيا ماهيت اينا رو شناختن چقدر براي جهان خطرناكند

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 22:57:22 توسط کم صبر
یک ساله بنده خدا عزرائیل یه لنگه پا منتظر این بابا وایساده ولی این دل نمی کند که. بالاخره رضایت داد.

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 22:46:01 توسط کارگر
این نوشته های خوانندگان نشان می دهد که چقدر این مراجع تقلید محبوب هستند.مرگ همه آنها را آرزومندیم.

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 22:42:11 توسط خُسن آقا
خبرگزاري ايرانا - مرکز جهنم: بر اساس خبرهای رسیده خمینی از ده روز پیش برای ملاقات مشکینی لحظه شماری می‌کند.

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 22:27:02 توسط نازی
اذر اگه اماما کسی را میتونستند نجات بدهند به خودشان کمک میکردند که همشون شهید نشوند.نمی دونم چرا خدا همشون را شهید کرد حتی یکیشون هم به مرگ طبیعی نمرده.

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 22:22:50 توسط اکبر آقا
خوب حالا کی میخواد رییس محلس خرگان بشه؟

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 22:00:09 توسط رضا مارمولک
دوست محترم وفااگر حرفی برای او داشتی بده به خامنه ای که امام گفته حالا منتظر ان هستم .به نقل از عزرائيل.

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 21:49:05 توسط رضا
فقط با لبخندی کوتاه شادی سرکوب شده خود را لحظاتی باز می یابیم و...

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 21:45:05 توسط AZAR
چرا اينو امام جمكران نجات نداد

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 21:24:44 توسط وفا
این بی وفا چه سریع و بی خبر گذاشت و رفت. یک نامه ای داشتم که میبایست با خودش پیش امام میبرد که نشد. پست قبرستان هم این کار را انجام نمیدهد. نه آمدنش را دیدیم و نه رفتنش را. لعنت به شرفت مرد که از کشته ها پشته ساختی. هیتلر بیشتر بیگانه کشت تا خودی. اینها خودی را(مردم ایران را) برای بیگانه سلاخی میکنند. خدا به زن و بچه هایتان رحم کند که در بهترین وضعیت شان خودفروشی خواهند کرد. شماها کاری نکردید که کوچکترین رحمی به شما بشود. شماها در مسابقه جنایت تاریخ در صدر هستید. این را بعنوان افتخار با خود داشته باشید.

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 21:16:51 توسط پيمان
براي از بين رفتن ارتجاع كافي نيست كه همه ارتجاعي ها بميرند٠ بايد فكر ارتجايي از ميان برود٠

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 21:03:02 توسط سائنا
به گفته آخوندها: همه این آخوندها مثل همینی که امروز ار دنيا رفت, حزب اللهی ها, تروریستها, روضه خوان ها, بیسجی ها, ریشی ها, پشمی ها,چادریها, فاطی کوماندوها, بوگندوها و... به بهشت میرن و همه آدمهای با حال, تحصیل کرده, روشن فکر, خوشگل, خواننده ها, هنر پیشه ها, ستاره ها, مدل ها, کرواتی ها, مینی ژوبی ها, بی حجابها به جهنم میرن... راستی جدا آدم باید مغز خر خورده باشه که بخواد که بره تو بهشت و با این درندگان محشور بشه!!! اونهم در حالی که تمام آدمهای حسابی تو جهنم هستند!!! تازه این وحشی های بهشتی!!! میخوان اونجا از صبح تا شب مشغول استفاده کردن!!! از 70 حوری بهشتی خود باشند! تصورشو بکنید!!! حال آدم از هرچی بهشته به هم میخوره... راستی تا حالا از خودتون پرسیدین که به مردها تو بهشت 70 تا حوری میدن, به زنها چی میدن؟ 70 تا مرد قل چماق سیبیل کلفت؟ راستی اسلام اينان به غیر از تشویق جنسی (سکسی) آیا چیز دیگری هم در چنته داره؟

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 21:00:36 توسط کری
آیـت ...مـشـکـینی مرد. اگر چه او باید در دادگاه محاکمه میـشـد و می دید که این ملت سـر انجام بر اوباش و جانیان پـیروز شـوند و از این بابت مرگ او جای تأسـف دارد ولی از دیـد دیگر از ایـنکه با رفـتن وجود کـثـیف او و قطع نـفـس او جهان تـمیز تر می شـود باید به باز ماندگان و وارثان داریوش و کوروش و فردوسی و مصدق که ملت شـریف ایران باشـد تـبریک گـفـت. این آیـت ...دروغگو و مـزور تـلفـیق کاملی بود از اهـریـمن و حماقـت. افـسـوس که توليد آنان هنوز تمام نـشـده. جوانان ایران بپا خـیزید و این کارخانه را خراب کـنـید.

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 20:56:14 توسط نازی
يک ملا کمتر ،يک جلاد کمتر .

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 20:47:10 توسط ساسان
اگر به قول بازتاب، مشکینی به نزد خدا شتافت ( یعنی برای ملاقات با خدا شتاب داشت ) پس چرا این شهامت را نداشت تا در طول 8 سال جنگ با عراق به جبهه جنگ برود تا شهید شود ؟ پس سایت بازتاب خود فروش طبق معمول دروغ می گوید و خاک در چشم خوانندگان اش می پاشد . چرا این همه در ثواب شهادت نوشتند و جوانان مردم را به کشتن دادند ؟، خود این مشکینی فاسد 86 ساله ، چرا در این سالهای ناخوشی اش ، ملیون ها تومان هزینه دکتر های متخصص و داروهای گران قیمت خارجی شد . چرا از شهادت و مرگ این همه ترس دارند . چرا با صدها نگهبان و بادی گارد و ماشین های سفارشی بنز ضد گلوله رفت و آمد می کنند ؟؟

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 20:40:07 توسط سائنا
یه آیت الشیطان کمتر, بهتر... از جانب خودم به همه ایرانیها و همه بشریت تبریک میگم. به امید مرگ تمام این کثافتهای ضد بشر, دزد, قاتل, مرتجع.

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 20:37:54 توسط تست
این هم جوک روز !!! : مدیرکل سازمان تبلیغات اسلامی استان قم شخصیت آیت‌الله مشکینی را در میان اقشار مختلف مردم بویژه جوانان و دانشجویان دارای مقبولیت فراوان خواند.

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 20:24:25 توسط azar
نبايد اجازه داد که اين جنايتکاران چنين اسان به درک واصل شوند. بايد با يک انقلاب بقيه انها را دستگير کرد و به سزای اعمال جنا يتکارانه شان که در تاريخ سابقه نداشته رساند . اين ادمکشان مردم وسرزمين مارا نابود کردند. اين ادمخوران با جنايت و کشتارشان در ايران روی مغول و تيمور را سفيد کردند. قبل از اينکه انها به درک واصل شوند بايد جهنم واقعی را در اين دنيا به انها فهماند.

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 20:19:04 توسط خودم
متاسفانه هیئت دولت این مرحوم ملعون را "برگ چغندر" هم حساب نکرد و حتی یک ساعت عزای عمومی هم برای مرگ این کفتار اعلام نکرد. ایول تمساح یزدی...

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 20:17:30 توسط daneshjoo,Germany
اميدوارم بزودي خبر مرگ تك تك اين سفاكان برسه ننگ بر اين دين عقب مانده و انسان ستيز ٠

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 20:17:12 توسط اکبر آقا
رفتی و خانه های عفاف بی پدر شد/ ای وای بر اسلام پناهانت رفتی و دوستانت جملگی تنها شدند / ای وای بر خیل دشمنانت رفتی و آتش بر دل ها زدی / ای وای بر بی پناه همسرانت مشکینی جواب خدا را آخر چه می دهی؟/ ای وای به حال و روز دوستانت قیامت بفروختی به ثروت دنیای فانی / ای وای بر همه وارثانت این همه ظلم نپاید عدالت را نگر / ای وای بر خود پرستی یارانت ! خامنه ای تو هم کاندیدی بهر عزراییل / بهر خدا مردم را مکن قربانی خبرگانت در این دنیا جز نام نکو نماند چیزی / نکویی کن به عزیز هم میهنانت

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 20:00:48 توسط جوان ايراني
پرودگارا شکرت مي گويم که مرگ را براي همه آفريدي حتي اين خونخواران به نام خودت - پرودگارا مرگ همه اين جاهلان و جاعلان و خونخواران و... را هر چه زودتر برسان

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 20:00:47 توسط ایران دوست
آخ آخ آخ چقدر ناراحت شدم این بنده خدا هم جوانمرگ شد؟؟؟؟؟؟؟

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 19:57:54 توسط كورش
مرگ اين مردك را به تمام ايرانيان تبريك ميگويم خبر مرگش بلاخره رسيد ولى كاش نميمرد چون اينها اسناد حكومت كثيف دينى هستند كه يكى يكى از بين ميروند عذاب بسيار براى روح اين مرده آرزومندم تا باشد مابقى اينها در دادگاههاى عدالت به اعتراف بنشينند ننگ بر شما دژخيمان

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 19:56:20 توسط ملت
حتما با پينوكيو محشور خواهي شد.

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 19:55:36 توسط عليرضا
ديدار به قيامت . اگر خدايي كه ٨٦ سال اسلامشو تبليغ كردي وجود داشته باشه بايد تا ابدل ابد تو قعر جهنم نيم سوز برات تجويز كنه دروغگو . من كه ازت نمي گذرم . بقيه چه نظري دارن ; محترم است

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 19:55:27 توسط محبوبی
بازتاب نوشته است:آيت‌الله مشكيني به ديدار معبود شتافت . تو گوئی که با میل و رغبت خود و آن هم شتابان و باعجله به سوی معبودش شتافته است؛ و منتّی هم به ما میگذارد. گور بابات با آن معبودت. مردک های کلم بسر؛ یکی از یکی پست فطرت تر و بد ذات تر. واقعاً اگر به معبود فکر میکنید؛ فکر نمیکنید که معبود از شما خواهد پرسید که چرا با بندگان من؛ با دانشجویان این سرزمین آنی کردید که شمر نکرد؟ اگر معبودی باشد؛ تف به کفن این شیاطین و حرامین خواهد انداخت. اگر معبودی نباشدکه ملت این وظیفه را به عهده خواهند گرفت؛ در آن شکی نیست. وای از دست این معبود نشان های خبیث. زمانی مملکت ما را در جنگ نابرابر به روسها سپردند و حال کل کشور را در خطر تهاچم آمریکائی ها قرار داده اند.

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 19:49:03 توسط آزاد
اميدوارم همه سران به بهشت برن فقط برن. اميدوارم بقيه جنايتکاران را به همين سرنوشت گرفتار شوند. به قول خودشان انشااله!!!!!

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 19:38:44 توسط نازی
خدارو شکر ولی بعد از اینهمه جنایت مردن براش کم بود.

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 19:10:12 توسط علي
اي كاش بيشتر زنده ميماندي و زجر ميكشيدي تا روزي كه مردم ايران با دستهاي خودشان خفه ات ميكردند حيف كه اين جنايتكاران يكي يكي ميروند و نميمانند تا سزاي كارهايشان را در همين دنيا پس بدهند

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 18:56:32 توسط Darabi
چه فاجعه اسفناكي براي جامعه بشريت!!!

نوشته شده در تاريخ هشتم مرداد ۱۳۸۶ برابر با سی ام ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 18:56:07 توسط فريبرز
اين است سزاي جنايتکاران. خدايا بقيه جنايتکاران را به همين سرنوشت گرفتار کن.



--------------------------------------------------------------------------------

rrr

rrr

Friday, July 27, 2007

خبرنامه امير کبير: یک منبع آگاه جزئیات بیشتری از شرح شکنجه دانشجویان بازداشت شده دانشگاه امیرکبیر جهت اعتراف گیری از ایشان فاش کرد. گفته می شود برخی از این موارد ابتدا در رنجنامه والدین احمد قصابان، مجید توکلی و احسان منصوری ذکر شده بود که بنا به ملاحظاتی در نهایت از این نامه حذف شد.
شنیده ها حاکی از آن است که دانشجویان بازداشت شده مورد انواع و اقسام آزارهای جنسی قرار گرفته اند. بازجوهای وزارت اطلاعات در طول مدت بازجویی، دانشجویان را به شیوه های مختلف مورد اذیت و آزارهای جنسی قرار می دادند. به عنوان نمونه دانشجویان را به پشت روی زمین می خواباندند و لباس هایشان را از تنشان خارج کرده و به شیوه های مختلف مانند بطری نوشابه، تخم مرغ داغ و… آن ها را مورد تهدید قرار می دادند. شدت ضرب و شتم و شکنجه های روحی روانی دانشجویان به حدی بوده که صدای گریه و ناله های ایشان از اتاق های بازجویی و سلول های انفرادی به گوش دوستانشان که در اتاق های بازجویی یا سلول های مجاور قرار داشتند می رسیده است. در اثر آزار و اذیت دانشجویان توسط تیم بازجویی و برخی از نگهبان های بند ۲۰۹ زندان اوین چند نفر دانشجویان در طول مدت بازداشت دست به خودکشی زده اند که آثار این عمل هنوز روی بدن آن ها قرار دارد.
گفتنی است دانشجویان بازداشت شده به صورت مداوم از برخی از اعضای بسیج دانشگاه امیرکبیر و کارکنان اداره کل فرهنگی به عنوان عامل اجرایی جعل نشریات دانشجویی و علیرضا رهایی، رئیس دانشگاه امیرکبیر، به عنوان مسئول این قضیه نام می بردند که به محض نام بردن از دکتر رهایی و اعضای بسیج به شدت از سوی بازجویان مورد اذیت و آزار قرار می گرفتند.
گزارش ها حکایت از آن دارد که دانشجویان بازداشت شده در عین حال که توسط یک تیم ۷ نفره در نیمه های شب بازجویی می شدند و طول زمان بازجویی گاها به بیش از ۱۲ ساعت می رسیده، در تمام طول این مدت اجازه صرف غذا یا نوشیدن آب نداشتند. مگر در مواردی که دانشجویان زیر شکنجه های طاقت فرسا بیهوش می شدند که بازجوها به کمک بهیاران بند ۲۰۹ اوین در حدی که دانشجویان دوباره به هوش بیایند به ایشان آب می دادند. همچنین در طول مدت بازجویی به دانشجویان اجازه رفتن به دستشویی نیز داده نمی شده به حدی که این دانشجویان در چند مورد کنترل خود را از دست داده و به همین خاطر به شدت از سوی بازجویان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. شدت ضرب و شتم دانشجویان به حدی بوده که گاه لباس های دانشجویان در حین بازجویی پاره می شده است.
همچنین این منبع آگاه به خبرنگار خبرنامه امیرکبیر گفت بازجوها در عین این که دانشجویان را مجبور به انجام طاقت فرسا مانند خم شدن و گرفتن مچ پاها می کردند، چند نفری روی کمر دانشجو سوار می شدند. همچنین در مواردی که دانشجویان در اثر ایستادن های طولانی مدت کنترل خود را از دست داده و به روی زمین سقوط می کردند، بازجوها با گرفتن موها و بلند کردن ایشان، آن ها را مجبور می کردند دوباره سر پا بایستند. از جمله آزارهای روحی روانی دانشجویان این بوده که در مواردی ایشان را به بند اعضای گروه تروریستی القاعده منتقل نموده اند.
تیم بازجویی تلاش زیادی جهت گرفتن اعتراف دروغ مبنی بر انتشار نشریات جعلی توسط دانشجویان بازداشت شده و همچنین ارتباط دادن این غائله با احزاب اصلاح طلبی مانند حزب کارگزاران و سازمان مجاهدین انقلاب داشته اند. علاوه بر این بازجویان تلاش وافری جهت ارتباط دادن غائله نشریات جعلی با انقلاب های مخلمین داشته اند.










--------------------------------------------------------------------------------
کد خبر: 41968 تاريخ خبر: پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷

--------------------------------------------------------------------------------
اظهار نظر و بحث در مورد اين خبر. [نظرات شما در مدت کوتاهی پس از دریافت به نظر دیگر خوانندگان سايت می رسد.] ديگر دليلی برای به فارسی ننوشتن وجود ندارد!
اگر فونت فارسی در کامپيوتر خود نصب نکرده ايد، اينجا را کليک کنيد و به فارسی بنويسيد.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين به ديگران باشد درج نميشوند.


نام:

نظرات شما:





نظرات
نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 19:58:06 توسط رهام
این ماجرای شکنجه ها آدمو یاد اون جریان وبلاگ نویسان دوسال ÷یش می اندازد که چگونه آن چهار نفر بازدداشت شدند تا قالیباف به ریاست جمهوری نرسدو حالا این تکرار همان داستان گذشته است خوابی که برای اخمدی نژاد دیده شده .بعد هم یکی یه جایزه به آنها می دهند وراهی امریکا می شوند تا برای مدتها حواس مردم را ازکرده های قبلی اصلاح طبان وکل این سیستم جمهوری اسلامی که همشه مردم را دراین سی سال شکنجه کرده اند.با این حرفها هم مردم را می ترسانند ازجمله دانشجویان را وهم اینکه مهره های خود را آماده کوچ دادن می کنند.

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 19:05:18 توسط محسن
با روی کار امدن پورمحمدیها،اژه ایها،دری نجفیها،و حسین شریعتمداریها، گویا رژیم قصد تکرار وقایع دهه شصت را در ذهن می پروراند . هم میهنان عزیز کارگران ، کارمندان ، معلمین ، دانشجویان ، اساتید ،تجار و کسبه ،و بلآخره مردم کوچه و بازار اگر دست در دست هم مقابل این رژیم مستبد جحل و خرافات نه ایستیم دیر یا زود نوبت به فرزندان شما و حتی خود شما با هر سنی خواهد رسید که مطمعاً باشید این رژیم برای بقای خودش از هیچ کار پست و کثیفی کوتاهی نمیکند .در این خبر عنوان شده برای گرفتن اعترافات ساختگی از روشهای دهه های گذشته که پست ترین رژیمهای حال حاضر جهان ان روشها را منفور میدانند استفاده شده .رژیم باید این را بداند که هر حکومتی تاریخ مصرف دارد .و این را مطمعاً باشد که تاریخ مصرفش رو به اتمام است. زیرا تنها حکومتهای ضد مردمی برای بقای خود دست به چنین اعمال جنون آمیزی می زنند.

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 18:34:47 توسط amjad
اين نوع برخوردها منو ياد زندان پنج سال پيشم ميندازه٠ اينقدر كتك خورده بودم كه حاضر بودم حتى اعتراف كنم به مرده ها هم تجاوز كرده ام

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 18:25:12 توسط morteza
من فقط مي توانم بگويم متاسفم

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 18:25:07 توسط نیما
کجایند این نمایندگان اصلاح طلب که برای اولین بار که اعتصاب کردند برای رد صلاحیت خودشان بود...حالا چرا اعتصاب نمیکنند تا هم جان این جوانان را نجات بدهندو هم ابروی رفته شان را در بین قشر تحصیل کرده و روشن فکر بدست بیاورند. کار دیگر از رایزنی و سفارش این ان گذشته است چرا صدایتان در نمیاید نامردا!!!!!

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 17:35:56 توسط hassan
په اميد قطعه قطعه كردن تمام خانواده هاي مسولين و بازجو ها حسن ١٠٠

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 17:18:44 توسط ع.ر England
من يك تو صيه و يك سوال دارم. اول توصيه و آن اينكه تنها راه پيروزي استقا مت هست. دوم سوال و آن اينكه چرا كسي در ايران واكنش نشان نميدهد? به هر حال آدم عاقل توي اين نظام پيدا ميشود!

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 17:07:32 توسط سعيد و سارا
اين دانشجويان دوباره اسطوره های مقاومت " سعيد محسن , حميد اشرف , گلسرخي, مرضيئه اسکوئي, مصدق , ميرزا کوچک خان , ستارخان(يادشان گرامی باد) وووو را به ياد اورند. ملت ايران اعم از در خارج ودر داخل زمان ان رسيده که در سايه و اتحاد هم اين رژيم خونخوار ارتجاعی را برای هميشه به ذباله دان تاريخ بسپاريم. همه نيروها به جز آخوندها. اين تنها آرزوی ملت ايران می باشد.

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 16:30:33 توسط معین
شر این شیطان را فقط یک حمله نظامی اساسی از سر ملت ایران کم میکند، وگرنه این ابلیس هفت سر و هفت دم دارد

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 16:14:05 توسط سرباز بي فرمانده
آقاىرضا پهلوى وظيفه ىدفاع از دانشجوها باشما است آقا يان اپوزيسيون جلوى اين ننگ را بگيريد

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 15:52:42 توسط nashenas
خدا به دانشجويان و همه ايرانيان رحم كند و شر شيطان را از ما دور كند

يک نماينده : اگر با اين سرعت پيش برويم به اهداف سند چشم‌انداز نمي‌رسيم


جنتی : اگر حضرت علي بود بيشتر از اين تعداد "اشرار" را اعدام مي‌كرد

ايرنا : آيت الله جنتي در خطبه دوم نماز جمعه تهران از اقدامات و تلاش‌هاي نيروي انتظامي و قوه قضاييه در ادامه طرح امنيت اجتماعي قدرداني كرد.
به گزارش خبرنگار ايرنا، خطيب جمعه تهران گفت: اعدام اخير اشرار از بهترين اقدامات انتظامي ، سياسي و فرهنگي بود. اگر حضرت علي بود بيشتر از اين تعداد اشرار را اعدام مي‌كرد. ايشان سازشكار با اشرار و مختل كنندگان امنيت جامعه نبود.
امام جمعه موقت تهران با بيان اينكه "يكي از اهداف حكومت اسلامي تامين امنيت اجتماعي است" ، اظهارداشت: اگر امنيت در كشور وجود نداشته باشد حكومت اسلامي معنا پيدا نمي‌كند و هيچگاه به اهداف خود دست نمي‌يابد.
---------------------------------------
يک نماينده : اگر با اين سرعت پيش برويم به اهداف سند چشم‌انداز نمي‌رسيم

خبرگزاري فارس: رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس گفت: با وجود گذشت 5/2 سال از سند چشم‌انداز 20 ساله نظام با توجه به آمار موجود از اين سند عقب هستيم و در اين شرايط به اهداف چشم‌انداز نخواهيم رسيد.
به گزارش خبرگزاري فارس از مشهد، علي عباسپور امروز در نهمين هم انديشي علمي- پژوهشي اساتيد بسيجي كشور اظهار داشت: زنگ خطري به صدا درآمده كه اگر با اين روند پيش برويم به اهداف چشم‌انداز نمي‌رسيم.
عباسپور با تاكيد بر توجه به تحقيقات خاطرنشان كرد: در حالي كه بايد طبق برنامه سهم بودجه تحقيقات از درآمد ناخالص ملي افزايش يابد، اين ميزان از 45 درصد از توليد ناخالص ملي به 42 صدم درصد رسيده است.
عباسپور، خواستار بهره‌مندي از نظرات نخبگان در گشودن گره‌هاي توسعه كشور اسلامي شد.





--------------------------------------------------------------------------------
کد خبر: 41967 تاريخ خبر: پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷

--------------------------------------------------------------------------------
اظهار نظر و بحث در مورد اين خبر. [نظرات شما در مدت کوتاهی پس از دریافت به نظر دیگر خوانندگان سايت می رسد.] ديگر دليلی برای به فارسی ننوشتن وجود ندارد!
اگر فونت فارسی در کامپيوتر خود نصب نکرده ايد، اينجا را کليک کنيد و به فارسی بنويسيد.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين به ديگران باشد درج نميشوند.


نام:

نظرات شما:





نظرات
نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 20:23:58 توسط rostam
شماها انقدر جلاد و تازه بدورون رسيد هستيد كه بخاطر قدرت اگر علي كه بقول خودتن از شماها جلادتر بوده . در حال حاضر زنده بود يا سرش را زده بودين يا تو اوين بود. در ضمن مهدي هم حالا حالا ها نمي ياد چون مي ترسه كه شما سلاخها پوست از سرش بكنيد. اسلام حقيقي يعني بكش تا بتوني حكومت كني منظور حاج اقا اين بوده و بس.

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 20:19:54 توسط rostam
شماها انقدر جلاد و تازه بدورون رسيد هستيد كه بخاطر قدرت اگر علي كه بقول خودتن از شماها جلادتر بوده . در حال حاضر زنده بود يا سرش را زده بودين يا تو اوين بود. در ضمن مهدي هم حالا حالا ها نمي ياد چون مي ترسه كه شما سلاخها پوست از سرش بكنيد. اسلام حقيقي يعني بكش تا بتوني حكومت كني منظور حاج اقا اين بوده و بس.

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 19:43:56 توسط viper
آقا موتور این آخوندهای حکومتی خاموشی بردار نیست؟ آقای جنتی ، بالاخره علی بن ابی طالب را هم کشتند ، البته اگر عمر شما جواب بده آنروزها رو ببینید!

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 18:41:23 توسط fariba
يكى نيست كه به اين جنتى تذكر بده كه اين خوناشامى ادمهاى اين رژيم مرهون همان قتل عامهايي است كه على و ديگر چنايتكاران صدر ١سلام مرتكب شدند

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 18:39:30 توسط كورش
حالا آن كسانى كه دم از على ميزنند توجه كنند اين مردك (جنتى) راست ميگويد اگر باور نداريد به تارخ طبرى. ابن الخلدون. مسعودى. ابن مقفع و ابن اثير مراجعه كنيد. آنهاي كه ميگويند دروغ است بايد تعثب را كنار بگذارند چون مگر ميشود چهار تاريخنويس دروغ بگويند.

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 16:38:37 توسط مـترجم
آیت الـشـیطان جـنتی (دسـتیار و مـنـشی امام زمان)، در اینکه شـما هـنوز عطوفـت اسـلامی را پـیاده نکرده ایـد شـکی نـیسـت. اگر ملـت شـما را به زباله دان نـیانـدازد، زود باشـد که شـما با الـهام از هـیتلـر عـزیز کوره اراذل و اوباش سـوزی درسـت کـنـیـد و هـر کـس گـفـت بالای چـشـم آیـت الـشـیطان خامـنـه ای ابرو اسـت اورا بکوره بـفـرسـتـید تا از علی جلو افـتاده باشـیـد.

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 15:46:36 توسط حميد
اول سلام وتشکر از ارائه واستفاده از صفحه کليد فارسي. آقای جنتی , بخاطر همين هم علی سرش را به باد داد مي دانيد چرا؟ برو از برادرا سني بپرس.چون حرف شما با اعمال شما جور در نمی آيد. من شنيده ام دراسکانديناوی رئيس جمهور هم بادوچرخه سر کار ميرود!!! جل الخالق. شما در عمر خود که کار نکرده ايد هيچ ...و فقط حرفت مفت زده ايد . شما که بلد نيستيد يونجه 2_ خر را(مکرام شيرازی وخاتمي) نصف کني, فکر کردی سرملت کلاه بگذاري. از خوانندگان عذر خواهی کرده و به اين پدر سوخته ها کمی حرف دلم را زدم.

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 15:09:01 توسط رحيم ناييني
آقاي جنتي ! در ايران امنيت اجتماعي وجود ندارد پس بنا بر گفته ي خودتان حكومت اسلامي بي معناست. آقاي عباسپور! اكثريت نخبگان به يمن حكومت خدا بر روي زمين ايران را ترك كرده اند.

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 15:06:38 توسط فریبرز
آیت الله جنتی راست میگوید ! حضرت علی خودش به تنهائی روزی هفتصد هشتصد نفر را گردن می زده است۰ این طفلکها که روزی ده بیست نفر را بیشتر اعدام نمی کنند. مردم کمی منصف باشید و اینقدر بد این رژیم را نگوئید !

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 14:32:07 توسط کری
لطفاً به اظهار نظرهای خبر قبلی مربوط به همین آیـت الـشـیطان مراجعه فرمائـید.

جنتي: مردم تركيه خواهان حكومت اسلامي هستند


ايرنا : امام جمعه موقت تهران گفت: پيروزي حزب اسلام گراي عدالت و توسعه در انتخابات پارلماني تركيه نشان داد كه مردم اين كشور خواهان حكومت اسلامي هستند.
آيت الله "احمد جنتي" در ادامه خطبه دوم نماز جمعه تهران افزود: مردم تركيه مردم مسلماني هستند كه خواهان حكومت اسلامي هستند.
وي تصريح كرد: نتايج اين انتخابات نشان مي‌دهد كه اگر كشورها فشار را از گلوي مردم بردارند و آنها به ميل خود انتخاب كنند نتايج همانند كشور تركيه خواهد بود.
وي‌ادامه داد: در فلسطين نيز جنبش حماس ، در لبنان حزب الله و در عراق حكومت اسلامي موفق شد.
امام جمعه موقت تهران افزود: همه بايد اين پيروزي جنبش "حزب الله" را جشن بگيريم و براي حفظ جان سيد حسن نصرالله دبير كل اين جنبش دعا كنيم.
وي در بخشي ديگر از سخنان خود پنجم مرداد ماه ، سالروز برگزاري نخستين نماز جمعه در تهران را گراميداشت و گفت: نماز جمعه عبادي و سياسي است ، آنهايي كه مي‌گويند دين از سياست جدا است توجه داشته باشند كه يكي از عبادات سياسي نماز جمعه اين است كه بايد حتما به جماعت برگزار شود.





--------------------------------------------------------------------------------
کد خبر: 41966 تاريخ خبر: پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷

--------------------------------------------------------------------------------
اظهار نظر و بحث در مورد اين خبر. [نظرات شما در مدت کوتاهی پس از دریافت به نظر دیگر خوانندگان سايت می رسد.] ديگر دليلی برای به فارسی ننوشتن وجود ندارد!
اگر فونت فارسی در کامپيوتر خود نصب نکرده ايد، اينجا را کليک کنيد و به فارسی بنويسيد.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين به ديگران باشد درج نميشوند.


نام:

نظرات شما:





نظرات
نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 20:03:26 توسط حسن
آقاي جنتي که دبير شوراي نگهبان و رييس هيئت نظارت شوراي نگهبان هستند بايد بدانند که نيروهاي ملي مذهبي، نهضت آزادي و اصلاح طلب هاي ايران و حتي بسياري از نيروهاي خارج از کشور ، بسيار مسلمان تر و اسلام گرا تر از حزب عدالت و توسعه ترکيه هستند. و ضمنا به تعبير آگاهان، روابط ترکيه با اسراييل در زمان حکومت حزب عدالت و توسعه زيادتر نيز شده است. اگر ايشان راست مي گويند، در انتخابات ها به هر کس که به اندازه حزب عدالت و توسعه ترکيه هست ، اجازه شرکت در انتخابات را بدهند تا مشخص بشود که نمايندگان واقعي مردم چه کساني هستند.

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 17:19:05 توسط رازي
اي خدا نشناس دروغگو پاهاي كثىفث را از روي واقيعت بردار

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 15:26:01 توسط اکبر آقا
آیت شیطان جنتی مومیایی شده عصر ما قبل تاریخ خوب گوش هایت را باز کن : 1- اگر حکومت نظامی امنیتی شما هم فشار را تنها یک هفته از گلوی مردم ایران بردارد آن وقت خواهی دید که این ملت به فقر نشانده ایران با تو و امثال تو چه می کند . شب به آتش کشیدن پمپ بنزین ها ، این بار در تک تک خانه ها و لانه های شما خفاشان خون آشام تکرار خواهد شد. 2- یک سفری بکن به پلاژها و کنار دریا و استخر های ترکیه و حوریان بهشت خدا را بیین ، بعد یک آبجو تگری بزن و به اطراف ات نگاه کن آن وقت کمی فکر کن ببین که قرن 21 یعنی چه ؟ 3- آقای آفت الله شیّاد و مفت خور ! ترکیه نه نفت دارد نه گاز ، نمیدانی چه پیشرفتی کرده ! آن هم در ست در خلال همین 28 سالی که تو و باند مافیایی تان مشغول چپاول ثروت ای ایران بوده اید، اما آن ها اگر در راه اسلامی تو رفته بودند تا حال صد بار از گرسنگی مرده بودند !!!

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 14:18:00 توسط B.A
اين حضرات نمي فهمند يا خودشونو زدند به نفهمى كه الگوى صد در صد شكست خورده جمهوري اسلامى رو براى ديگران تجويز ميكنند٠

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 14:14:55 توسط بزرگ زاده
این حزب عدالـت 50 نماینده زن به مجلـس فرسـتاد که همه آنها بی حجاب هـسـتنـد. هـمسـر آقای اردوان هم که لـچک بـسـر دارد با اسـتانـدارد شـما بایـد تـوسط خواهران زیـنـب ارشـاد بـشـود چون روسـری او کوچک و بـرنگ روشـن اسـت. برای دیـدن اسـلام تـرکیه به سـواحل آنتالیا و آنالیا و ازمیر و کاباره های واقع در فرعی های خیابان جمهوریـت در اسـتامـبول تـشـریـف بـبریـد. الـیـته زنـبورهائی هم در شـمال شـرقی تـرکـیه و یا شـهرهای کوچک شـرقی وجود دارنـد ولی تو آیـت الـشـیطان جـنـتی دعا کن که ترکیه شـما را برانـدازی نکـنـد اسـلامی شـدن آن پـیشـکـش تـو.

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 14:01:26 توسط کری
اگر تـرکیه بخواهد از شـر حکومت اسـلامی راحـت شـود بـهتر اسـت بـیوگرافی ترا (جـنتی) به ترکی چاپ و بطور رایگان به همه ترکها بـدهـنـد. الـبته بـیوگرافی مـشـکینی، خامنهای، رفـسـنجانی و یا هرکدام از این آیـت الـشـیطانها همین کار را می کـند ولی یکی هم کافـیـسـت؟

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 13:54:32 توسط آذر
زیاد هم ذوق نکنید،فعلاً ایران در محاصره مسلمانان سنی قرار گرفته است.

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 13:40:55 توسط روهوالله
اين آخوند كثيف جنتي را فقط پايد هيكلش را طلا گرفت و دهنش را سرب داغ!

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 13:33:43 توسط مسعود
اهای جنتی در کار ما دخلت نکن که با يک اردنگی سرت را به بار می دهي.

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 13:32:40 توسط داريوش
اخه مرديكه اگر راست مگي شما هم فشار از روي گلوي مردم بردار ببين كي حكومت اسلامي مخواهد

نوشته شده در تاريخ پنجم مرداد ۱۳۸۶ برابر با بيست و هفتم ژوئيه ۲۰۰۷ ساعت 13:03:26 توسط فریبرز
توی منطقه فقط ترکیه مانده است که از آرامش نسبی برخوردار است. این را هم بزنید خرابش کنید!

Thursday, July 26, 2007

یک کلمه: شیخ جواد لاریجانی



خبرگزاري انتخاب : ● الف.نوازنده




۷ خرداد ماه ۱۳۸۶ ساعت : ۱۱ , ۰۵
خبرگزاري انتخاب : دوستان و همکاران ما در انتخاب به ما گفتند که هر هفته یکی از کلمات مان را به تذکره افراد اختصاص دهیم، ما هم اگرچه در این مورد قصد جسارت و دخالت نداشتیم، ولی یکی دو تذکره ای خواهیم نوشت. ضمنا از اینکه چند روزی کلمات مان به موقع صادر نمی شود و دوستان فکر می کنند ممکن است ما دیگر از نواختن آنان ممکن است دست برداریم عذر خواسته و از امروز، هر روز در خدمت خوانندگان یک کلمه هستیم.


آن هر علم را شامل، آن جواد کامل، آن بحر عمیق، آن کاشف مباحث دقیق، آن شیخ الشیوخ فن ریاضی، آن دائم الذکر مذاکرات ماضی، آن آمده از برکلی و لاریجان، آن خورنده کشک و بادمجان، آن سخنگوی صامت شیخ ناطق، آن عذرای نیک براون را وامق، آن مذاکره کننده با شیطان رجیم در جهنم، آن لیبرال و اصولگرای درهم، آن تالی تلو اینشتن، آن پیرو پنج تن، آن محاسب تانژانت و کسینوس، آن متجسد ارسطاطالیس و بطلمیوس، آن جالس نیاوران، آن وکیل اسبق تهران، آن رئیس مرکز فیزیک و ریاضی، آن مشاور حقوق بشر در امر قاضی، آن یار جانی، آن کیسینجر ثانی، العبد الفانی، شیخنا و مولانا و وتدنا شیخ محمدجواد لاریجانی، دیپلمات بود، و فارغ از کت و کراوات بود، و باسوات بود.


نقل است چون بزاد تا ده سال سخن نگفت، تا چند حکیم بیامدی و معجون زبان گنجشک به وی خوراندند تا مرهم شود، پس یکباره زبان گشوده و گفت: « الدو الدو فهو الچهار»( ترجمه: دو دو تا چهارتا، سه سه تا نه تا، چار چار تا شونزه تا . الخ...) پس، از ثقل این معجزت ده حکیم از هوش رفتند و مترجمان و اصحاب هندسه بیامده، در شرح این نکته بسیار گفتند، تا شیخی بیامد و گفت: او را به ینگه دنیا بفرستید، چون شیخنا، ابوعلی سینای ثانی بود و هر چه داند نهانی بود. و بدان زمان هیچ کشتی نبود، و شیخنا به طرفه العینی طی الارض بکردی و بر قالیفرنی نازل شد و به چند سال مشغول کامل کردن چند پازل.


و اول کار وی آن بود که چون به مدرسه نصاری در قالیفرنی برفت، به یک ساعت هر چه مساله در کتب ثقیله بود، به خط خوش نبشتی و حل بکرد، و چند اوستاذ از اجله علمای نصاری بیامده و باز مساله آوردند، پس باز نبشتی و حل کرد، پس به هفت بار شتر از کتب ثقیل در جبر و مثلثات و اسطرلاب و جفر و خصینوص بیاورده، هرکدام به لمحه ای حل نموده، دیگر هیچ مساله در کل بلاد فرنگیان خاج پرستان نماند، پس حاکم قالیفرنی بدو گفت: « پلیز کام آن، توبی اور نات توبی؟» ( ترجمه: ای شیخ! بر ما مرحمت نمای و ریاست امور ما را بپذیر و هر چه سکه زر و کنیزکان جمیل و غلامان رشید و عمارت و باغات مفرح خواهی به تو دهیم.) اما شیخنا گفت نمانم و به چشم هم زدنی طی الارض کرده، به طهران داخل شد و در آنجا بود تا چند سال.


از وی کرامات بسیار نقل است. اول آنک هر مذاکره که کردی تا به جنگ نرسید ول نکرد و این معجزت تا قبل از شیخنا هیچ شیخ نکرده بود. دویم آن بود که چون آینه بدید هرچه از احوال آینده بود بگفتی و هر چه گفت معکوس بود. سیم آن بود که شیخ به هر منزلی که وارد شد در آن، مرکز تحقیقات بساخت و چون برفت سقف آن فرود بیامد، چهارم آن بود که هرچه گفت در آن زمان کس ندانست، مگر فرنگی بود و از لندن بیامد و آن نیز از قبل بدانستی که شیخنا چه گفت.


شیخ احمد متوکل در نعت وی بگفت: « انت رجل دقیق و الدیبلوماسی» ( ترجمه: جواد پسر خاله ماست و تائیدش می کنم.) و شیخ اکبر ولایتی در وصف وی بگفت: ده سال دهن ما رو سرویس کرد. و شیخ اکبر شیخ الشیوخ بگفت: چون به یمین شدیم در یسار بود و چون به یسار آمدیم به یمین شد. و شیخ محمود منور از باب وی بگفت: فارسی حرف می زنه؟( ترجمه: نهی نهی، مه را دل جواهر کرتاهی.)


بدو گفتند بر آب مذاکره کنی؟ گفت: کنم. گفتند: بر هوا مذاکره کنی؟ گفت: کنم. گفتند: در جنت مذاکره کنی؟ گفت: او کی هچ! گفتند: در جهنم مذاکره کنی؟ گفت: کنم. گفتند: با یهود و نصاری مذاکره کنی؟ گفت: ایکی ثانیه، این که کاری نداره. گفتند: با فرنگیان و خاج پرستان و بریطانیان مذاکره کنی؟ گفت: واووووو! آخ جون! گفتند: با شیطان مذاکره کنی؟ گفت: کنم. گفتند: با کدام کس نتوانی مذاکره نمایی؟ گفت: انت مصاحب بکل لسانی الا فرس( من به هر زبانی مذاکره می کنم جز با خودی و به زبان فارسی)


و شیخنا بزیست تا هشتاد سال، تا عزرائیل بر وی نازل شده و بدو گفت: خواهم که جانت بستانم، شیخنا خندیدی و گفت: اول مذاکره بکنیم، اگر توافق کردیم بعد، و ده سال مذاکره همی کردند تا حضرت عزرائیل خسته شد و گریخت و شیخنا تا سیصد سال زنده بود.


● الف.نوازنده


مطالب مرتبط
__________________________


یک کلمه: آفتابه


یک کلمه: نقشه


یک کلمه: محترم خانم


یک کلمه: اراذل و اوباش








--------------------------------------------------------------------------------
نظرات كاربران :


اي شيخ نوازنده,
با سلام از راه دور به شما. صد آفرين به اين نثر مي گويم.چه زيبا لغات پشت سر هم رديف شده اند و تا اعماق به دل مي نشيند, اي كاش در سياست هم شيخي پيدا مي شد و به زيباي شيخ نوازنده ما از سياست سخن مي گفت. شيوا, پاريس,


dooste aziz vaghean ali bood.mamnoon.
mehrdad az los-angeles


مثل همیشه عالی بود اینار در مورد پیرهای تشنه قدرت امثال مسلمان نماها و... بنویس


أقاي لاريجاني هنوز از کمند ذهن ریاضی خود رها نشده و متاسفانه ریاضی در تحلیهای سیاسی خود اضافه می کند که در بیشتر وفتها درست در نمی آید
توصیه میکنم آقا لاریجانی به ریاست انجمن ریاضی خود ادامه دهند برای ایشان و مملکت بهتر باشد
دریادل


از قرائت اين تذكره الشيخ مارا حالي برفت كه سلطان را از ويزيت مليجك ميرفت. لذا بران شديم چند سطري بنگاريم در باب فضايل شيخ تذكره باشي تا مندرج گردد اندر دفاتر ديواني از براي ايام آتي.
شخ تذكره باشي را چنان قلمي بودي كه مردم سالها خواندي وهيچ نخنديدي تا روزي بر وي الهامي شدي (اين الهام، الهام الدوله دادگستري (زذ) نبودي) و چند خطي همی نبشتي كه هر كسي بخواندي به بار دوم نرسيدي و از حدت تبسم دهانش وا ماندي و نعره ها بکشیدی در دم جان به جان آفرين تسليم نمودي.
لذا از باب قتل عوام الناس و كشتار بيحد شيخ را بگرفتند و در ميدان بلخ گردن زدندي تا عبرتي باشد مر نگارندگان ماضي و حال و آتيه را.
علی اقا قدیمی


اينجانب اندي با شيخ كار بكردي و بر احوالات وي تا حدي واقف بدي حقا كه با ا ين نوشته جان شيخ را نيز بر احوالات خويشتن خويش واقفتر نمودي .روح كلامت بر وقوف تمامت بر احوالات شيخ دلالت كردي و حكايت از قوه ادراكت نمودي. در عين حال اين نكته را نبايد غفلت نمودي كه كثر الله امثاله چرا كه الحق والانصاف كمالات واقعي بيش از آنچه گفته اي دارد.

مشتي علي


kheli khob bod . 1 kam az monavarol kale benevis ,hamid


من از اول هم میدونستم که تو همان شیخ عطار هستی.با اسم مستعار نوازنده.


شیخ الشیوخ نوازنده نوازت = به جون خودات ، این توپ ترینات ، کلماتی بود که در یک ماه اخیر اخود در بکردی ! ما که تا حالا دوبار این تذکره را بخوندی و هر بار از فرت در شدن خنده به جهان باقی برفتی و بر بگشتی !!! (و در همین میان چندین بار از ان ور هم در بدادیم ! ) .

یا شیخ ، همیشه از این کلمات از خود در بکن که ما محتاجیم به نقل روایات !

قربونته التذکره نوازدات فی شرح الحال شیوخالشیخات در گاه نامه انتخابات //// مرید کرمانی
مهدی



ما با نامبرده موافقيد يا مخالف؟ بهر حال اين سبك حمله به ديگران به ويژه در مورد ويژگيهاي خدادادي افراد صحيح نيست.
علی


اين يكي خيلي جالب بود, لوس نبود لااقل.... احسنت پس باز بنواز.
علی رضا


عالي بود.اي ول.


خداییش بدون اینکه نظرات خوانندگان را خوانده باشم
(مثلا نظر علی ) میخواستم بگم:
"بابا تو دیگه کی هستی؟ خیلی با حالی به خدا"
اینو گفتم که بگم نظرم کپی برداری نیست
واقعا خیلی ماهرانه و زیبا نوشته ای با این نوشتار استعداد و اطلاعات بالای خودت را در چندین زمینه نشان دادی البته من باور نمیکنم یک نفر اینقدر اطلاعات متنوعی داشته باشد برای همین فکر میکنم این متن کار یک نفر نیست مال چند نفر است در هر حال خیلی قشنگه
راستی حالا چرا گیر دادی به این بنده خدا. بچسب به همون منورالدوله که تا سال 88 هم در موردش بنویسی باز هم سوژه داره
ع/ق



با حال بود. موفق باشی
پارسه


شما كه با اين نوشته خودتونو لو دادين...يا ابا الفضل!
البرز- ونكوور


عالي بود و معركه
طنز بسيار پخته وكامل در وصف آجواد خان.ولي خواستم بگويم كه مثل ايشان در بين رجل صاحب منصب ماضي وكنوني كم نداريم.محسن اقاي رضايي نمونه اي است كه گوي سبقت را در پيشگويي ها و تحليلهاي آبكي كه در كوته ترين زمان خلاف آنها اتفاق مي افتد و البته آقا از رو نميرن از همگان ربوده است.
محسن


دوستان فکر می کنند ممکن است ما دیگر از نواختن آنان ممکن است دست برداریم


عالي بود ...اسم ديگرت را بايد گذاشت : "نماينده"
از ...بقيه دست بر نداري ها!


جناب اقای نوازنده چرا علت مرگ را ننوشتی. آخرش هم سقف بر اثر زلزله فرو ریخت و شیخ مرحوم شد. البته نه اینکه عزرائیل مرد اینکار نبود، نه بلکه یک جورایی شیخ را بعنوان یک دوست و همکار قدیم دوست داشت!!!


خدايي فتح اله كوكاشه
جاسم آبادانی


بابا تو دیگه کی هستی؟ خیلی با حالی به خدا. بسیار زیبا و دقیق نواختی. احسنت به این نبوغ و استعداد هنری ات. پایدار باشی.
علی


عالي بود,موفق باشيد انشائ ال
مرتضي

ذکر احوال شیخنا اسدالله بادامچیان



خبرگزاري انتخاب : ●الف.نوازنده




۱۵ خرداد ماه ۱۳۸۶ ساعت : ۰۶ , ۲۲
خبرگزاري انتخاب : آن شمشیر خدا، آن ملتمس دعا، آن صاحب کمالات مختلفه، آن عضو شریف موتلفه، آن کاتب رموز با قلم البیک، آن صاحب فنون پلتیک، آن آمده از بلاد ری، آن داننده سرنی، آن مصدق را بلاتصدیق، آن معاند قدیم مثلث بیق، آن وکیل بلا موکل، آن مخالف قومپانی توتال و شل، آن شاعر دواوین جدیده، آن دشمن سشوار و شوفاژ و هر نوع پدیده، آن قضانورد دوران شیخ محمد قاضی القضات، آن صاحب یازده قلم و هفت دوات، آن داننده اسرار عیان، آن شیخ خوش بیان، آن باقیمانده کیانیان، شیخنا و مولانا اسدالله بادامچیان، از اجله راست بود و کشنده مو از ماست بود.


نقل است چون از مادر بزاد به یک هو از چشم هرکس آنجا بود نهان شد و تا سی سال به عیان نامد. تا شاعری از اهل حقیقت بیامد که از اسرار همی خبر داد. ماجرا از وی بپرسیدند. شیخ به صوت داوودی همی خواند:



بیت



اون که رفته دیگه هیچ وقت نمی آد



تا قیامت دل من گریه می خواد


و چون مادرش این بیت شنید به ده شبانروز از سوز دل گریست، تا حکما و شیوخ اهل حروفیه اجتماع کردندی و ابیات را به رموز ابجد جمع زدندی و یکی گفت: جمع اعداد صد و ده شود که از اسرار همی بود. شیخ دیگر چون این بشنید فی الفور موبایل از نیام برکشیده، داروغگان را به نمره 110 خبر بکرد و احوال ظاهر شیخ عیان کرد. پس داروغگان شیخ را در عمارت تیمی همی یافتند و تا به پنجاه رسید یا نهان بود یا به زندان.


از شیخنا کلمات مختلف در علوم جفر و اصطرلاب و هندسه و علم الرجال نقل است. وی چون ده ساله گشت، بگفت: « المصدق لایصدق بالخان»( ترجمه: مصدق خیلی خائن بود) و چون به بیست رسید گفت: « مصدق واقعا خائن بود.» و چون سی ساله گشته و بر مردمان ظاهر بشد، بگفت: « همانا مصدق واقعا خائن بود.» و چون به چهل سال رسید از اقطاب گشته به پیروان بگفت: « بالوالدی المصدق هو الخان»( ترجمه: جون مامانم اینا مصدق خائن بود.) و چون به پنجاه رسید پیروان را رها کرد و به بیابان رفته به شصت شبانروز روزه همی داشت و جز سنگ و خاک هیچ نخورد و دائم همی خواند: « مرگ بر مصدق» تا سواری بر اشتر همی گذشت و خبر بداد که مصدق سی سال است که همی وفات کرد. پس شیخ به شهر آمد و زنی بخواست و از آن پس دیگر هیچ نگفت.


نقل است چون به شصت سال برسید شبی خواب نما شده و پیری بر وی ظاهر شد. شیخنا بپرسید: یا شیخ! تو خضری؟ پیر بگفت: لا، شیخنا بگفت: تو حضرت یونسی که از شکم ماهی درآمد و برمن ظاهر شد؟ پیر بگفت: لا، شیخنا بگفت: تو حضرت داوودی که چنین صدایی نیکو داری؟ پیر بگفت: لا، و تا صد و بیست و چهار هزار پیامبر را سووال همی کرد و پیر بگفت: لا، پس شیخنا پرسید: بر من بگو که کیستی و چرا بر من ظاهر شدی و این اسرار چه بود؟ پیر بگفت: « انت الغابریل غارسیا مارکز و انا راوی الکبیر و کتب الرمان و الشعر نو ویت دیس تالنت»( ترجمه: و همانا من گابریل گارسیا مارکز می باشم و رمان نویس بوده و تو با این استعدادی که در خیالپردازی داری بیا و رمان رئالیسم جادوئی بنویس و این سیاست رو ول کن، پیر شدی دیگه حاجی!) و شیخ حبیب الله از عساگر و اقطاب نقل کرد که چون شیخ از خواب برخاست به ویلایی بشد و تا دو سال رجعت نکرد، مگر ده رمان و کتب شعرنو از وی خارج بشد، رضی الله عنه.


نقل است که چون عزرائیل بر وی ظاهر شد، در وی هیچ ترس نبود. فی الفور زنگ بزد و مشخصات عزرائیل به اخوان خفیه بداد و آنان بیامدند و وی را دست و پای ببستند و ببردند و دیگر عزرائیل بر وی ظاهر نشد و هنوز زنده است







--------------------------------------------------------------------------------
نظرات كاربران :


بهتر بود اضافه میکردی :
آن چیننده بادام
آن اتهام زننده به ملی گرایان از صبح تا شام
شیخنا اسدالله بادامچیان


Ali bood dastet dard nakone mesle hamishe ali navakhti.
Abolfazl


عالی بود الهی که همیشه پاینده باشی.
محمد


دمت گرم! بالاخره پيدا كردي كه استعدادت كجاست. وجداني حرف نداره. روي آدم سخت گير مشكل پسند بد عنق هميشه مخالفي مثل منم رو كم كردي!
مهدی.نیویورک


شیخنا چون بدید جمله آبها از آسیاب افتاده پس عزم صدارت امور مالیه کردندی . پس شیخنا همی در زمره اهل بازار بودندی هر چند به ظاهر بیزاری می کردندی ! نقل که این شیخنا آنقدر در رد گم کردن مهارت ورزیده بود که اغلب آدرس منزل خویش را نیز از طریق اولاد العسکر یافت می کردندی . پس عاقلی بدو گفت که ای شیخ چرا زیر و رو بازی کنی .. زمستان رفته است و برفی نیست ؟ شیخنا نگاهی بدو کرد چو نگه کردن عاقل اندر سفیه ...پس آن کرد همی می کند امروز و آن بازی همی ادامه دارد ...؟؟!!!
جعفر


عجیب است دوبیتی آخر نسرودی؟پس برسیاق گذشته برآن بیافزای:
اسد رفته که شمشیرش بسابه
علعسگرهم به بادامش نسازه
اسدگفته برو عسگر بترسان
به شیخ عسگر بگید با او بساجه
هانی


عالی بود. در مورد "حبیب الله عسگر اولادی مسلمان" هم یک قطعه مرحمت کنید.
علی


این یکی خیلی جالب بود


در مصاحبه اي -سال 1375- فرمدي كه قبل از انقلاب 9 كلاس بيشتر نخواندي اما در انتخابات مجلس پنجم دكتر شدي!
و از علايم دكتري او آنكه در تمامي نوشته هايش بعد از نقطه "و" استفاده كردي - كه نشانه تسلط و دانش بي حد بر نوشتار فارسي بودي- پس هرجا نوشته اي راستگرا با نام مستعار ديدي كه اين نشانه داشت و سواد نويسنده! از جاي جاي آن عيان بودي شك نكنيد كه نگارنده اسدالله خان هستي!
سیامک


توپ توپ بود!!!!!


اون اخوان خفيه شاهكار بود .
پرسون


vay cheghadr tou mahi, az khande mordam, toye in america man faghat to ro daram ke be labam khande biyare,
Azita_ NY

۴۲۲۱۴



تذکره شیخنا حداد عادل



خبرگزاري انتخاب : ●الف.نوازنده




۱۹ خرداد ماه ۱۳۸۶ ساعت : ۱۷ , ۱۴
خبرگزاري انتخاب : مقدمه: این نوازنده حقیر تلاش می کند که هر روز یک کلمه ای بنوازد، اما با توجه به این که نواختن در شرایط فعلی کمی سخت شده است و گاهی اوقات آدم وقتی سازی می نوازد، مجبور می شود به ساز دیگران هم برقصد و ما اصولا در حرکات موزون استعداد نداریم، لذا بعضی روزها یک کلمه نداریم و اگر دو روز گذشت و یک کلمه نداشتیم، تذکره داریم. لطفا تذکره های ما را از تذکرات تان محروم نفرمائید.


آن عارف عادل، آن ادیب کامل، آن صاحب انواع قلم و مداد، آن معروف به حداد، آن سلطان المجلسین، آن برهان المحققین، آن ادیب ناکام، آن رئیس بی دوام، آن شیخ خندان، آن خواننده نامربوط اشعار رندان، آن وکیل بلاموکل، آن شیخ متوکل، آن رئیس سابق فرهنگستان، آن حافظ بوستان و گلستان، آن تشخیص دهنده انواع موسیو و مادموازل، آن کامل کننده انواع پازل، شیخنا و مولانا حداد عادل، رئیس مجلس بود و چهار سال در حال فس فس بود و چون به هر طلایی دست می زد، مس بود.


نقل است چون از مادر بزاد، جای آنکه بگرید، بخندید و بگفت: السلام علیک یا ولدی. و بگفت: « ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد، دل رمیده تان را انیس و مونس شد.» و بخندید. پس هر کس آنجا بود بیهوش شده از کرامات طفل. و چون حکما و اطبا جمع شدند، شیخنا که ده روزه بود با آنان سخن همی گفت و هر سخن می گفت می خندید و برای آنان شعر همی خواند. چون به سه سال رسید استاد می بشد وچون به ده رسید هر شعر از هر شاعر بود از حفظ بخواند و چون به بیست رسید هر استاد در ادب بود، در جیب خود بنهاد و شیخ سعدی و شیخ الشیوخ حافظ و شیخ شهریار به بیست سال در جیب وی بودندی و بیرون نیامدندی.


نقل است در ایام صباوت در شارع زنی با دامنی برهنه بدید. پس بگفت: « یا اخواتی! یو آر وری اروتیک، ایت ایز نات رایت.» پس زن بگفت: « ور خاطر چی؟» نقل است که شیخنا به سی شبانروز حکایات مختلفه برای زن بگفت در مدح شرم و حیا، و کتابی شد که نامش « برهنگی فرهنگی و فرهنگ برهنگی» همی کردندی. و زن چون آن کتاب بخواند از عظمت آن به سی سی یو همی شد و بمرد.


نقل است چون به بیست و پنج برسید، روزی در شارع می گذشت که کاغذی بر زمین بدید. چون بخواند دید نبشته « بسم الله الرحمن الرحیم.» پس صیحه برکشیده خان و مان بگذاشت و به بیابان همی شد و به بصره همی رفت و در بصره آهنگر بود و وی را شیخ حداد همی خواندنی و چنان بود که روی و موی وی از آتش دایم سوخته بود. تا شیخ عبدالحسین از رفقای مالوف و قدیم بدو رسیده شیخ را شناخته همی گفت: چه شد که به بصره بیامدی؟ شیخ ماجرای « بسم الله الرحمن الرحیم» تعریف نمود. شیخ عبدالحسین در وی نگریست و همی گفت: « چه ربطی داشت؟» شیخ حداد فکری کرد و گفت: راست می گی ها، ربطی نداشت. و شیخنا از همین روی آهنگری رها بکرد.


نقل است که روزی از شارع همی گذشت تا دیوانه ای بدید. دیوانه همی گفت: « شتلخ واثونه» شیخنا بگفت: « هذا غلط، یحفظ البارسی بطرق المختلف» دیوانه بگفت: « شتلخ واثونه» شیخنا بگفت: پارسی سخن بگو، شتلخ واثونه غلط است، باید بگوئی چیزی در راه خداوند مرا دهید. دیوانه گفت: شتلخ واثونه مگولو ویخ. پس شیخنا بگفت: این همی غلط بود، پس بگوی حالا که می خواهی چیزی در راه خدا بدهی لباسی بده. و از آن پس شیخنا به فرهنگستان همی شد و تا وقتی زنده بود پارسی همی پاس داشت.


از شیخنا کلمات بسیار نقل است. پس گفت: « نگوئیم مامانم اینا، بگوئیم مادرم و ایشان.» و بگفت: « به جای کلمه نامانوس و فرنگی لیبرالیسم، از کلمه فارسی کره خر استفاده کنیم.» و بگفت: « به جای کلمه نامانوس و فرنگی ترمیناتور 2 بگویم فیلم خفن» و تا عمری بر شیخ باقی بود، در این راه بکوشید، رضی الله عنه.


نقل است که تا پنجاه رسید از اهل کتاب بود، و در میان شیوخ هیچ کس به فضل او نبود و وی را شیخ الفضلا گفتندی، تا آنک شبانگاهی از خانه برون بشد و پاره آجری بر سر وی اصابت نموده و به دست و پای بمرد، چون به هوش آمد، بگفت: « ثوره ثوره حتی النصر» و از آن پس به پارلمان شد و در آنجا چون شیر دمان شد و مشغول پلتیک بود و دائم پلتیک و شعر را با هم مخلوط همی نمودی.


نقل است که چون عزرائیل بر وی نازل شد، بدو گفت: حداد که گویند تو باشی؟ شیخنا بگفت: آری. و بخندید و عزرائیل را از خنده او خنده گرفت و تا صبح همی خندیدند و عزرائیل از ستاندن جان وی منصرف بشد، رضی الله عنه.









--------------------------------------------------------------------------------
نظرات كاربران :


متن جالب است اگر تكراري نباشد جنابعالي يك قافيه را گرفته ايد و فقط اسمي را عوض مي كنيد يك روز شيخنا هاشمي است انروز ديگر ناطق و روز ديگر حداد آخر آقاي عزيز فرق معمم و مكلائي هم وجود دارد همه كه شيخنا نيستند والبته فكر كنم جنابعالي هم طناز نيستيد
محسن



بسیار مو دب است نویسنده. خدایش حفظ کناد


بعضي ميوه ها جه خوش مزه (مثل هلو) يا بي مزه (مثل پياز) وجودشون يا كمبودشون محسوسه. بعضي ديگه از ميوه ها كمبودشون نا محسوس و وفورشون موجب كراهته (مثل بادمچان). شما قضاوت كن كنين كداميك از مسئولين سابق و فعلي هلو و,,, ميمونن. رفسنجاني.احمدينژاد و حداد يا كروبي يادتون نره, ابراهيم سدهي


خیلی جالب بود.


احسنت,,, بابا آخرشي. باحال بود, يه موضوع پيشنهادي, اگه ميشه واسه ... هم يه چيزي بنواز... البته اگه اجازه داري? علیرضا

الف. نوازنده: نه علیرضا جان اجازه نداریم.


خیلی بی معرفتی آقای نوازنده...
آخه از فاطی نباید چیزی میگفتی؟ خودش یه دنیا سازه...


دمت گرم!
امیدوارم در نواختن همیشه پاینده باشی!
الهام

ذکر احوال شیخنا مهدی کروبی



خبرگزاري انتخاب : ●الف. نوازنده




۲۳ خرداد ماه ۱۳۸۶ ساعت : ۰۵ , ۱۹
خبرگزاري انتخاب : آن شیخ محترم، آن قبله محتشم، آن الوار را دلدار، آن دارای ندار، آن صاحب اعتماد، آن داننده اسرارعباد، آن دونده امورات اصحاب نگارش، آن رونده به خواب در وقت شمارش، آن تشبیه کننده صندوق رای به تغار، آن محتشمان را یار غار، آن معاند اسرائیل از بیخ، آن آهن سخت را چون میخ، آن کامل بکل جهات، آن شیخ سابق اصلاحات، آن مظهر شهرآشوبی، آن دارنده عینک به آن خوبی، شیخنا و مولانا و وتدنا شیخ مهدی کروبی، رئیس سابق پارلمان بود و مخالف سابق کارگزاران بود و چندی نهان از عیون این و آن بود.

ابتدای کار وی آن بود که به دنیا بیامد، و هیچ شیخ چنین نبود. و این بود تا به بیست رسید. پس، از مسقط الراس وی که همی الیگودرز بود، اسبی خواست تا به حجاز رود، و اسب نبود. پس اتوبوسی همی یافت بس طویل، بدان بنشست و به بلد تهران همی رسید. چون بر آن بلاد وارد بشد، صدای مغنیه ای مسموع شد که همی خواند: « به چشام نگا کن و دستتو بذار تو دستم» شیخنا از نرمی آن صدا دلش بلرزید و چون نگریست، ضعیفه ای بر وی حاضر شد، شیخنا بدو گفت: تو از عالمی دیگری؟ گفت: لا، گفت: از کروبیانی؟ گفت: لا، تو از کروبیانی. شیخ گفت: از کجا بر تو معلوم شد؟ گفت: من اسرار همی دانم و آخر کار تو را از خط دستت همی خوانم. پس دست شیخ بگرفت و طالع وی دید و بگفت: در این بلاد چهل سال دیگر شبی به خواب روی و چون برخیزی بر تو بلایی رسد. و بود تا همان شد.

نقل است که چون به ریاست مجلس رسید، بگفت: تا توانم از حق بگویم و چون نتوانم هیچ نگویم. و چنین نیز بکرد و هیچ نگفت. و چون خواست به امارت رسد، گفت: تا توانم همان کنم که توانم و چون نتوانم نکنم، چون نشود و چنین بکرد و هیچ نکرد. و چون ماجرایی بر وی برسید گفت: تا توانم دعوا کنم و اگر نتوانم نکنم و همان کرد که گفته بود، پس هیچ دعوا نکرد. و این بود تا شیخ حسن روحانی در نعت وی بگفت:
الخوف امرضنی و الشوق مزید والکلام الحق و السیاق جرید
( ترجمه لری بیت: ووی مهتی للری سی چه نمردی؟ چارشنبه زا بیست و یکم خوت گله بردی.)

از وی کلمات عالی نقل است. وی بگفت: « تا شش ماه بعد تلویزیون راه می اندازیم» و گفت: « چشم خانم! می گم هدیه تهرانی طرف تلویزیون هم پیداش نشه.» و گفت: « نذارین عصبانی بشم، وگرنه نه من نه جنتی» و گفت: « اگر نشد تا شش ماه دیگه تلویزیون راه بندازم حداقل تا دو سال دیگه روزنامه راه می اندازم.» و گفت: « چطور وقتی آمدند استقبال ده هزار نفر بودند، وقتی رای دادند، شدند 1500 نفر؟ باز ما خوابیدیم.»

نقل است که شیخ ناطق از اعاظم شیوخ از کرامات و معجزات شیخنا سووال نموده، بگفت: « بر آب روی؟» شیخنا بگفت: « هر ماهی بر آب رود، این چه معجزت باشد؟» شیخ ناطق پرسید: « بر هوا روی؟» شیخنا بگفت: « هری پاتر اعلی الله مقامه نیز بر هوا رود، این چه معجزت باشد؟» شیخ ناطق گفت: « در دل کوه روی؟» شیخنا بگفت: « قطار هم در دل کوه رود، این چه معجزت باشد؟» شیخ ناطق گفت: « پس چه معجزت داری؟» شیخ کروبی بگفت: « ده سال در بیابان بیتوته همی کردمی و هیچ نخوردم جز سنگ و هشت سال دائم به نماز بودم و خدای چنین کرد که هم بر آب روم، هم بر دریا روم، هم در کوه روم، هم توسط شورای نگهبان تائید صلاحیت شوم.» و چون شیخ ناطق این معجزت بشنید، صیحه از جان برکشیده به دست و پای بمرد و تا سه روز تکان نخورد.

نقل است چون به هفتاد رسید عزرائیل بر وی نازل شد و گفت: خواهم که جانت بستانم. شیخنا گفت: برو که فعلا درگیر انتخابات هستم. عزرائیل بگفت: آن را بگذار برای زندگان. شیخنا از استماع این سخن چنان عصب همی زد که بر عزرائیل خشم کرد و وی را چنان بزد که از آنجا برفت و دیگر سراغ شیخنا نیامد، رضی الله عنه.






--------------------------------------------------------------------------------
نظرات كاربران :


Zende bad be in ghalam,hamishe payande bashi Navazande, hamishe benavaz ke ..
Javun


ميگن يك شخص ثالثي در قضيه حجاچ مكه (يادش بخير نباشه) , دستور داده بود خانمهاي حجاج تظاهر كننده در رديف جلو تظاهرات باشن. بگردين ببينين كي بود و نتيچه چي شد. سدهي


Ey val! Kheyly ghashang budam! Mordam az khandeh!
Ezraaeel esh kheyly bahaal bud!
Mehdi


عالي مينويسي...زنده باد
البرز


یک کلمه هات مثل قبلا نیست دچار افت شده
حمید


نقل است که خلق را وعده همی داد که گر رئیس الجماهیر گردم هر تن را به رسم کرم پنجاه هزار اشرفی بخشم ، لیکن خواب برچشمانش برفت و چون بیدار گشت ریاست از کف بداد.
آرتا


«آن تشبیه کننده صندوق رای به تغار»

این قسمتش فوق العاده بود
محمد-ی


شاعر شیرین سخن هم در این باره سروده است:

یا شیخ جه دانم که بدی یا خوبی
مغضوب خلایق شده یا محبوبی
کارآمدیت را چه بگویم عجبا
کشته است مرا صداقتت کروبی

مخلص اقای (؟) نوازنده آسانمای اسبق
علی


خيلي جالب بود.


vaghean ziba neveshti. Good luck
behzad

انقلاب فرهنگی

یک کلمه: انقلاب فرهنگی



خبرگزاري انتخاب : الف.نوازنده



۵ تیر ماه ۱۳۸۶ ساعت : ۴۰ , ۰۱
خبرگزاري انتخاب :

یک نوع انقلاب که بقیه در آن دخالت دارند، اما به اسم ما تمام می شود. یک تغییر اساسی و مهم در چیزی که مشکلی ندارد، برای رسیدن به جایی که بدتر است. نوعی انقلاب که قرار است فرهنگ و نظام آموزشی را زیر و رو کند و متاسفانه این کار را هم می کند. این نوع انقلاب چند بار در جهان اتفاق افتاده است. کاربرد در جمله: « دکتر سروش گفت این انقلاب فرهنگی نه انقلاب بود و نه فرهنگی.»



چطور انقلاب فرهنگی کنیم؟ با تعدادی آدم معقول حرف می زنیم، اما آنها مخالفت می کنند، بعد با تعدادی آدم نامعقول حرف می زنیم و بعد از جلب نظر آنها انقلاب فرهنگی می کنیم و دانشگاه را می بندیم، بعد از آدمهای معقول می خواهیم دانشگاه را بازکنند.



انواع انقلاب فرهنگی: نوع چینی: همه را وادار می کنیم یک جور لباس بپوشند. نوع فرانسوی: همه کسانی که مثل هم لباس پوشیده اند وادار می کنیم یک جور دیگر لباس بپوشند. نوع روسی: آدمهای فرهنگی را می فرستیم کارگری کنند و کارگران را می آوریم که رمان بنویسند. نوع خودمانی: تعدادی را بیرون می کنیم و به جای آنها تعدادی را وارد می کنیم، بعد از چند سال کسانی که وارد کردیم بیرون می روند و کسانی را که بیرون کردیم با خواهش و تمنا برمی گردانیم.



مواد لازم برای انقلاب فرهنگی: پانزده تا بیست دانشگاه، چند هزار دانشجو، چند صد استاد دانشگاه، چند خیابان، تعدادی مدیر آموزشی، تعدادی کلاس درس. این مواد را جمع می کنیم و می ریزیم توی آشغالدانی، خود بخود انقلاب فرهنگی رخ می دهد.



بررسی تاریخ انقلاب فرهنگی در ایران: ما دانشجوها مخالف بودیم ولی انجام دادیم. من تازه از خارج آمده بودم و اهل این محل نبودم، یک دفعه گم شدم و دیدم توی شورا نشستم. من وزیر بودم ولی بعدا آمدم. ما به ایشان گفتیم که این کار غلط است. دروغ می گه. کی بود کی بود من نبودم.



شاعر در مورد انقلاب و فرهنگ گفته است



بیت



بر آتش فرهنگ کبابی بکنیم



با این عمل خویش صوابی بکنیم



از جنگل نور تا به باغ ملکوت



ای دوست بیا که انقلابی بکنیم








--------------------------------------------------------------------------------
نظرات كاربران :


بدون انقلاب فرهنگي فارغ التحصيل ام اي تي ميشه بي سواد و مزدور و ... در عوض عميدي از حوضه مياد ميشه رييس بزرگترين دانشگاه ايران!
ديگه انقلابش واسه چيه
واقع بین


enghelabe farhangi dar sale 1358 be dalile tasvieh daneshgah az anasore groohhaye chapi ya monafeghin ya ... bood . dar hale hazer farzandane ma ke be anha ( nasle enghelab ) gofteh mishavad dar daneshgahha hastand . agar inha monharf hastand gonahe enherafeshan be gardane kist va agar nistand chera enghelabe farhanig
fariba


inghelabe farhangi yani ghodret telebi ,inhesar telebi ,khodi gheire khodi ,hame baman, khod mahverie yek goroh ........ve veve
ali




(مواد لازم برای انقلاب فرهنگی: پانزده تا بیست دانشگاه، چند هزار دانشجو، چند صد استاد دانشگاه، چند خیابان، تعدادی مدیر آموزشی، تعدادی کلاس درس. این مواد را جمع می کنیم و می ریزیم توی آشغالدانی، خود بخود انقلاب فرهنگی رخ می دهد.)
ممنون از لطفتان که نثار ما دانشجویان کردید





انقلاب فرهنگی میکنیم تا سطح فرهنگ همه یکنواخت بشود وقتی اینطوری شد هر ننه قمری دکتری میگیره و اگر بهش نگی دکتر بهت میگن اصلاح طلب مزدور آمریکا ویا ضد انقلاب.
جواد

خانم محترم

خبرگزاري انتخاب : ● الف.نوازنده



۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۸۶ ساعت : ۰۸ , ۱۹
خبرگزاري انتخاب : محترم خانم: خانم محترم. بانوی محترم. بانوی مورد احترام. یک زن که هر وقت دلش خواست به هر کس که دلش خواست در هر موردی که دوست داشت فحش می دهد. یک خانم عصبانی که از دست بقیه کسانی که وجود دارند ناراحت است. کاربرد در جمله: « یک خانم محترم به روزنامه جمهوری اسلامی گفت روزنامه جمهوری اسرائیل و به سردبیر آن گفت رعیت هاشمی رفسنجانی»


نشانه های محترم شناسی خانم: عصبانی می شود، فحش می دهد، به مردم می گوید دزد، همه را فاسد می داند، بعضی ها را معجزه می داند، به جای لنگه کفش از قلم استفاده می کند، به جای خوردن مرتب داروهایش جیغ می کشد.


در صورتی که یک خانم محترم عصبانی شد باید چه کرد؟ باید از او و دیوار شکسته و سگ هار فرار کنیم و سعی کنیم که مطلقا از جلوی سفارت آمریکا و خیابان شهید طالقانی رد نشویم. در صورتی که یک خانم محترم عصبانی نشد باید چکار کنیم؟ باید سریعا اورژانس را خبر کنیم، شاید در اثر شدت عصبانیت سکته کرده باشد. برای درمان یک خانم محترم و عصبانی چه باید بکنیم؟ یک اتاق آکوستیک را با پوشش نرم آماده کنیم و به او بگوئیم که هر چقدر می خواهد مشت به دیوار بزند و فحش بدهد.


حکایات و امثال: « از اون نترس که سر به تو داره، از این بترس که های و هو داره.»، « از خودت گذشته، خدا عقلی به بچه هات بده»، « از سه چیز باید حذر کرد،... سوم فاطمه رجبی»، « اگه هفت تا دختر خوشگل داشته باشه، یک ساعته همه خواستگارها رو می گه رعیت هاشمی و از خونه بیرون شون می کنه.»، « دختر کو ندارد نشان از پدر، ولش کن بگذار هر چی دلش می خواد فحش بده.»، « حرف راست رو باید از مامان بچه شنید.»، « حسرت به دلم کچل خدیجه، مردم ندیدم نوه و نتیجه»، « تا کتک نزده بود می ترسیدیم، تا فحش نداده بود حرفش رو گوش می کردیم، حالا که می گه می خندیم.»


فرهنگ فولکلوریک: فاطی فاطی فاطی فاطی فاطی، از دستت شدم قروقاطی، فاطی بی پدرش کرد، مسیح در به درش کرد، اکبر بی پدرش کرد، مهدی بی مادرش کرد، عفت بی شوهرش کرد، باباش جون به سرش کرد، غلوم از راه درش کرد، غلام تاج سرش کرد...( این شعر فولکلوریک در وزن شش و هشت خوانده شود، آداب المغنیه، صفحه 237


● ● ● لینک های مرتبط


یک کلمه: فاطمه رجبی








--------------------------------------------------------------------------------
نظرات كاربران :


شما نان به نرخ روزخورها فعلا هاشمی به نفعتان است که از وی طرفداری کنید و گر نه یادمان نرفته که در انتخابات شورای مجلس در زمان خاتمی با چه فضاحتی با وی رفتار کردید که کار به شمارش آرا برای سومین مرتبه رسید به هر حال حتما پولهایش زیر زبان شما مزه کرده و از آن بهره مند شده اید و گر نه همه می دانیم که یکی از سران مافیای قدرت و ثروت این مرد و افراد خانواده اش یا بهتر بگویم آقازاده های ... هستند.
پرویز حسام


خداییش اگه یه کس دیگه یک هزارم حرفایی که این خانم
میزنه رو میزد فکر میکنید چه بلایی سر خودش و خاندانش میاوردن.
فکر میکنید اکبر گنجی برای چه حرفایی 6 سال رفت زندان و 6هزار بار با ملک الموت دست به یقه شد.
چرا یه نفر در این ... رو نمی بنده.شاید هم بعضیا از این کارهای این نامحترمه خوششون میاد ولی باید بدونن که یه روز هم به خودشون میپره.
یک فضول


آقای الهام از دست ایشون عذاب میکشه؟!!!
ذره ای شک نکنید فاطمه رجبی بدون حمایت دولت و الهام توان چنین هتاکی هایی را ندارد.
پیشاهنگ


ايشان حتما قصد رفتن به مجلس در دوره بعد را دارند كه اين همه زور مي زنند تا خودشان به هر شكل ممكن مطرح كنند. خدا به داد شهري برسد كه ايشان نماينده آنها شوند.
س.ن


"شهيد طالقاني" رو خوب نوشتي!
قدرت


بابا تو دیگه کی هستی ؟ بابا تو دیگه کی هستی ؟

واقعا عالی بود دمت گرم .
پسر نیک


ادامه لجن پراکنی های این زن لکه ننگی است برای آن قاضی که هرکس سخنی خلاف سلیقه شخصی اش بزند فورا بعنوان مدعی العموم احضارش می کند!
نادر


سلام ،
یکی رو میشناسم گه اسم * مادر زنش * محترم خانمه !!.
خدا بدادش برسه !!.
داوید لوس انجلس.



Oh God, you are so qute.
Azita_ NewYork


این خانم باید توسط شوهرش کنترل شود
شهاب


بناشد که گیرند اوباش را

زپایین اما نه بالاش را

نوازنده تا کی بخواب اندری

ببردند همه آش با جاش را
محمود نورافکن


به نظرم آقای الهام به خاطر عذابی که در این دنیا از دست نامبرده میکشد حتما به بهشت میروند .
ارش


من هم با افکار روزنامه جمهوری اسلامی و کیهان و رسالت و ... مخالفم هم با افکار یالثارات و رجا نیوز و بازتاب و ...


تربيت نااهل را چون گردگان بر گنبد است...
بين خودمان باشد از اين خانم قويتر مردي وجود دارد؟ چه كسي جربزه چب نگاه كردن به اين خانم را دارد؟ شوهرش وزير دادگستري!!!!!! حقوقدان شوراي نگهبان!!!!! سخنگوي دولت مهرورز!!!!!!و.............وقتي كه اين عصاره تربيت و ادب؟!!! كه پدر مرحومش(حكماَ از اعمال ايشان دق كرده) وبرادر مكرمش نيز نتوانستند اين خانم را كنترل كنند!! واين خانم هر كه را رهبري نظام منصوب كرده است دزد ، فاسد، جاسوس، اسراييلي ، امريكايي، كودتاچي و.........ناميده است، بنظرم (حتي باور دارم) دير و دور نخواهد بود كه بزرگان نظام نيز در تير رس ادبيات فاشيستي ايشان قرار خواهند گرفت!!!
نوذر


کبوتر با کبوتر باز با بازجهان


من به نام وآدرس نمی شناسمتان این نوشته مردانه و از یک جوانمرد نبود
علی


شبیه این زنهای فیلم فارسی های قدیم حرف میزنه یک تحقیق بکنید ببینید هنرپیشه نبوده البته سیاه لشکر


راستی در این مملکت چه راحت میتوان هر کسی را به اهانت جاسوسی، ارتباط با بیگانه، تشویش اذهان عمومی، و متهم کرد، این سکوت حاکی از رضای مسئولین در قبال این خانم به چه معنایی است؟ هر از چند گاهی افاضاتی میفرمایند و هر نوع اتهامی را به مسئولین بلند پایه نظام نسبت میدهند و بی پروا به همه هتاکی میکنند. آیا واقعاً ایشان در جایگاهی قرار دارد که کسی را جراَت رویاروئی با ایشان نیست و یا در وضعیتی است که بر او حرجی نیست و چاره را در سکوت دیده اند؟ که گفته اند "لیس علی المجنون حرج."
خداوند همه را به راه راست هدایت فرماید.


عالي بود حق مطلب رو براي شمسي پهلوون ادا كردي فقط مواظب خودت باش يك وقت گازت نگيره!



khaili aali nevashti, az khande mordam.


Maareke bud,
Nasrin


خدا نکشه تو رو الهی مردم از خنده هر انچه خوبان همه مینوشتند تو به تنهایی نوشتی جانا سخن از دل ملت میگویی .....
پرسشگر


اين متنت اصلا شاهكاره,نميدونم چي بگم.ولي واسه اين تازه رسيده معلوم الحاله شيزوفرن وقت نذار ديگه.نه اندازه اين لفاظياته نه ارزش داره وقت عزيزو به اين جيران معطوف كني.قلمت هميشه روان باد
سامان سازگارا


بابا تو ديگه كي هستي ;-) ...
پوريا


این خانم احتمالآ در کودکی مدام داستانهایی در باره اکوان دیو . مادر فولادزره و همچنین کتابهای الفرد هیچکاک را میخوانده و اکنون نیز که شوهر مربوطه دایم السفر است شبها فیلمهای ترسناک ماهواره را نگاه میکند(هی بگید چرا ماهواره باید ممنوع باشه . خوب بداموزی داره). البته بنده هیچ مشکلی با ماهواره و فیلم ترسناک و جن وپری ندارم`و حتی با فحش و بدوبیراه هم از صمیم قلب موافقم. بنده قبلآ هم اعلام کرده بودم که حتی از طرف انجمن طرفداران دری وری جایزه ای هم
برای زننده مشت اول در نظر گرفته شده است که اگر شما با همین سرعت پیش بروید
شانس زیادی برای تصاحب ان خواهید داشت.
ولی امروز مصدع اوقات گرامی شده ام که بپرسم
ایا تو خود انچه مینمایی هستی
تا قبر چهار انگشته انشاالله .ا ا ا ا baaba302000@yahoo.de


Salam
Javanmardi az ghadimitarin kheslathaye Iranihast. Az sayte shoma entezar mire injoori in zan ke hatta khanevadehash bahash movafegh nist ro maskhare nakonin. Fahhashi kardane in zan ba maskhare kardane shoma har do shobehaye jonoon hastand.Baghyeh Tanzhatoon alie vali in yeki ro doost nadaram ba hamin dalil.
eb


آقا خطرناک می نویسیا. این قاطی داره..!!! میزنه ناقصت می کنه!!

نقشه

--------------------------------------------------------------------------------




۳۱ اردیبهشت ماه ۱۳۸۶ ساعت : ۳۶ , ۱۶
خبرگزاري انتخاب : نقشه: تصویر یک منطقه یا کشور یا قاره یا جهان که در آن مناطق مختلف را می توانیم ببینیم و اگر از آن خوشمان نیاید آن را پاک کنیم. منظره افقی یا عمودی یا بنا یا ساختمانی یا کشوری که بناست محو شود. روشی برای ترتیب کسی را دادن. نقشه برداری: یک نقشه را از روی دیوار برمی داریم و نقشه دیگری که دوست داریم به جای آن می گذاریم. نقشه بردار: کسی که نقشه قبلی را برمی دارد و به جای آن نقشه محو شده می گذارد. کاربرد در جمله: « هر دانش آموز دبستانی می ‌داند كه هیچ کشوری از نقشه جغرافیا حذف شدنی نیست.»


نحوه حذف کشور از روی نقشه: « سخنرانی می کنیم.»، نحوه عملیاتی حذف یک کشور از روی نقشه جهان: « روی نام آن کشور گل می مالیم.» نحوه ماست مالی حذف یک کشور از روی نقشه: « کمی ماست را برمی داریم و آن را روی متن سخنرانی قبلی می مالیم، سفید می شود.» نحوه پس گرفتن ماست مالی قبلی از روی نظر قبلی تر: « مصاحبه می کنیم و می گوئیم منظورمان این بود نه آن»


فایده حذف یک کشور از روی نقشه: وقتی یک کشور را از روی نقشه حذف می کنیم، جا برای بقیه باز می شود. ضرر حذف یک کشور از روی نقشه: باید برای شش میلیون نفر خانه و زمین پیدا کنیم. اگر نتوانیم حذف کنیم باید چه کنیم؟ باید در مورد آن حرف بزنیم. اگر نخواهیم در مورد آن حرف بزنیم باید چه کنیم؟ باید حرف مان را پس بگیریم.


حکایات و امثال: « سری که درد می کنه به دیوار نمی کوبند.»، « شتر رو وقتی دیدن نمی شه گفت ندیدی»، « چرا شعری رو که نمی تونی می گی که بعدا پنجاه نفر دنبال قافیه اش بگردن؟»، « درسته که شنونده باید عاقل باشه، ولی گوینده هم باید خدای ناکرده عقلی به خرج بده.»، « یه نابغه یه سنگی می اندازه توی چاه، شیش تا وزیر باید برن ته چاه مذاکره کنند.»


شاعر در مورد نقشه چنین سروده است


دوبیتی


از نقشه تو را محو نمودیم، الکی


آن کار بدین نحو نمودیم، الکی


ما قصد نداشتیم و این نقشه نبود


انگار کمی سهو نمودیم، الکی








--------------------------------------------------------------------------------
نظرات كاربران :


عالي بود. اي كاش در روزنا مه چا پ مي شد تاهمه مردم مي توانستند بخواند. پاريس. شيوا


من نقشه كشيده ام تو را خاك كنم
از صفحه نقشه ام تو را پاك كنم
گر مدعيان خود اهل صلح اند و صفا
دل سوخته گشته پيرهن چاك كنم
امید از تورنتو


نوازنده عزيز نقشه كشيدن ميشه گفت دوز و كلك زدن ...با سپاس فرشاد


كي بود كي بود من نبودم... منوچ بي اتكا
بهنام از تورنتو


Israelya bayad yad begiran be arbabeshan ya behtar begam be khodayane khodeshon ehteram begozaran ,zira iraniha khodayane yahoodiha hastan.
hamid


خیلی قشنگ بود. چرا مسئولین محترم دولت نسنجیده حرف میزنند که مجبور شوند تا حرف خود را پس بگیرند و یا وادار به دروغگویی شوند. مخصوصا امروزه که حرفها و مصاحبه ها به اشکال مختلف با صوت و تصویر و نوشته ثبت و ضبط میشود. کمی به فکر آبرو و حیثیت خود و کشور باشید.


kheily ali bood , damet garm.
shahriyar


bavaram nemishe ke kesi azadi dashte bashe ke tu Iran!betune vazeh tarin rokhdad ha ro be zabun biare.
persoone


من همچو ارایزر ترا پاک کنم

من کاست و هلویت همه را خاک کنم

من آمده ام تا به همه بنمایم

چشم بسته هزار کار خطرناک کنم



نوازنده جان! خیلی عالی بود و به حق با وزن و قافیه موزون هم سردودی. تو رو به جون دایی جان ناپلئون مرحوم ! حداقل چهارتا در میون کامنت های من رو انعکاس بده! دارم نگران می شم نکنه از دست من دلگیر هستی که وقعی به نظارت من نمی ذاری. بگذریم و برگردیم به نقشه : لباسی که به تن آدم خیلی گشاد باشه, بدجوری دست و پاگیر می شه و: مدام باید کوتاه و بلندش کرد - تنگ و گشادش کرد- به دنبال بخیه و درز گرفتن بود - مواظب بود که زمین رو جارو نکنه - آستین بلندش به صورت این و اون نخوره - بخیه هاش رو کوک بزنه و مواظب باشه که بخیه هاش دیده نشه ووو...
طالب رستگاری

اوباش

خبرگزاري انتخاب : ● الف.نوازنده




۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۸۶ ساعت : ۲۷ , ۱۵
خبرگزاري انتخاب : اراذل و اوباش: فرومایگان و ولگردها، افراد ضد اجتماعی، کسانی که در خیابان بصورت دسته جمعی حضور پیدا کرده و مردم را کتک می زنند و عربده می کشند و با آنها دعوا می کنند. معمولا این افراد که هیکل های درشت دارند، با سلاح سرد یا گرم به جان مردم می افتند و ترس ایجاد می کنند. اراذل: جمع رذل، فرومایه، سفله، نابکار، ناکارآمد، عوضی. کاربرد در جمله: « وقتی رفتم توی خیابون و اون اراذل و اوباش رو دیدم، از ترس اینکه کتک بخورم اومدم خونه.»


اراذل همراه خود چه چیزهایی دارند: « اسلحه»، « چاقو»، « چماق»، « نقاب». برای دستگیری اراذل و اوباش باید از چه وسایلی استفاده کرد: « اسلحه»، « چماق»، « چاقو»، « نقاب». رفتار شناسی اراذل: با دیدن مردم به آنها حمله کرده و سر آنها عربده می کشند و آنها را کتک می زنند. احساسی که از دیدن اراذل و اوباش به انسان دست می دهد: ترس، وحشت، نگرانی، ناامنی. چگونه می توانیم تشخیص دهیم کسی که از دیدنش احساس ناامنی می کنیم جزو اراذل و اوباش نیست: کسانی که جزو اراذل و اوباش هستند یونیفورم خاصی نمی پوشند.


اراذل و اوباش وقتی به یک زن برخورد می کنند چکار می کنند: « او را می ترسانند، کتکش می زنند، برای او مزاحمت ایجاد می کنند، او را به یک مکان نامعلوم می برند و آزار می دهند.»


حکایات و امثال: « این اوباش همون اوباش هستند، فقط کلاه شون عوض شده.»، « یه نیگا به آینه بکن بعد به مردم بگو فلان و بهمان»، « دستش به خر نمی رسه، پالون خر رو برمی داره.»، « اراذل و اوباش که بیکار می شن، سر همدیگه رو می تراشن.»، « زور داری حرفت پیشه، اراذل تو تجریشه.»، « قرض که رسید به صد تومن، هر شب یکی رو پیدا کن و کتک بزن.»


شاعر در مورد « اراذل و اوباش» گفته است:


چند بیتی


گفتم که شکست دست و پاهاش


گفتا که اراذل و است و اوباش


گفتم که معلمان چه گشتند؟


گفتا که دو فحش و چند پرخاش


گفتم چه شدند بد حجابان


گفتا که روند تفت یا خاش


گفتم که تو می زنی همه را


گفتا همگی به گور باباش








--------------------------------------------------------------------------------
نظرات كاربران :


سلام - برخورد با افراد شرور و مخل اسايش مردم يكي از مهمترين وظايف نيروهاي انتظامي ميباشد. و خواسته همه شهروندان است .اما نيروي انتظامي از بدترين شيوه واشتباه ترين را اين برخورد را شروع كرد و جاي هزاران بار تاسف دارد كه بدون در نظر گرفتن عواقب كار انگونه كه در عكسها ميبينيم و از سيما پخش شد .اولا بايد از ابتدا جلوي رشد علفهاي هرز را گرفت و نگذاشت به بوته هاي انبوه بدل شون . دوما حال كه هوشيار شده ايد و ميخواهيد با انان مبارزه كنيد اين راه نه كارشناسي شده است و نه خدا پسندانه . سوما اگر مجرم هستد ( كه هستند) نيروي انتظامي فقط موظف به دستگيري انان بدون ضرب وشتم ميباشد و پس از ان تفهيم اتهام در دادگاه و صدور حكم توسط قاضي . چهارما براي اجراي اين طرح از چند روانشناس و كارشناس اجتماعي نظر خواهي ميكردين و با ساخت يك اردوگاه در دل كوير در بد ترين شرايط و با كار سخت از انها در طي چند ماه حسابي پذيراي ميكردين تا طرف پس از ازادي و ياداوري شرايط سخت انجا هوس قلدر بازي از يادش برود نه اينكه بيست روز ديگه همين اقاي عقده اي شده كه ابروي نداشته اش را از دست داده احساس ميكند بايد انتقام سختي بگيرد . ما از زحمات و تلاش عزيزان در نيروي انتظامي متشكريم همانطور كه همه افراد مصاحبه شونده تشكر كردن اما براي يك لحظه فكر كنيد با ايا فرد دستگيرشده كه با قيافه هاي كتك خورده و آفتابه به گردن در ميادين گرداننده شدن ايا از اين به بعد نادم و پشيمان هستند و افراد صالحي ميشوند؟ يا براي انقام وشخصيت نداشته بتاراج رفته جاني خطر ناك ؟كداميك؟
حسین


سلام - برخورد با افراد شرور و مخل اسايش مردم يكي از مهمترين وظايف نيروهاي انتظامي ميباشد. و خواسته همه شهروندان است .اما نيروي انتظامي از بدترين شيوه واشتباه ترين را اين برخورد را شروع كرد و جاي هزاران بار تاسف دارد كه بدون در نظر گرفتن عواقب كار انگونه كه در عكسها ميبينيم و از سيما پخش شد .اولا بايد از ابتدا جلوي رشد علفهاي هرز را گرفت و نگذاشت به بوته هاي انبوه بدل شون . دوما حال كه هوشيار شده ايد و ميخواهيد با انان مبارزه كنيد اين راه نه كارشناسي شده است و نه خدا پسندانه . سوما اگر مجرم هستد ( كه هستند) نيروي انتظامي فقط موظف به دستگيري انان بدون ضرب وشتم ميباشد و پس از ان تفهيم اتهام در دادگاه و صدور حكم توسط قاضي . چهارما براي اجراي اين طرح از چند روانشناس و كارشناس اجتماعي نظر خواهي ميكردين و با ساخت يك اردوگاه در دل كوير در بد ترين شرايط و با كار سخت از انها در طي چند ماه حسابي پذيراي ميكردين تا طرف پس از ازادي و ياداوري شرايط سخت انجا هوس قلدر بازي از يادش برود نه اينكه بيست روز ديگه همين اقاي عقده اي شده كه ابروي نداشته اش را از دست داده احساس ميكند بايد انتقام سختي بگيرد . ما از زحمات و تلاش عزيزان در نيروي انتظامي متشكريم همانطور كه همه افراد مصاحبه شونده تشكر كردن اما براي يك لحظه فكر كنيد با ايا فرد دستگيرشده كه با قيافه هاي كتك خورده و آفتابه به گردن در ميادين گرداننده شدن ايا از اين به بعد نادم و پشيمان هستند و افراد صالحي ميشوند؟ يا براي انقام وشخصيت نداشته بتاراج رفته جاني خطر ناك ؟كداميك؟
حسین


اراذل و اوباش وقتی به یک زن برخورد می کنند چکار می کنند: « او را می ترسانند، کتکش می زنند، برای او مزاحمت ایجاد می کنند، او را به یک مکان نامعلوم می برند و آزار می دهند.»


راستیا من هم داشتم فکر میکردم که داروغه ها چه معیاری برای شناسایی اراذل و اوباش میتوانند داشته باشند. مثل اینه که بگن قراره بیریختها رو دستگیر کنن!


جدبدا کارت خیلی درست شده. همینجوری خوبه ادامه بده.


نوازنده جان ! خیلی داری تند می نوازی. اگه به خودت رحم نمی کنی , لااقل به خوانندگان ستون یک کلمه رحم کن ! عزیز دل برادر! این حکایت و مثل یعنی چه ؟ : ٌٌاراذل و اوباش که بیکار می شن، سر همدیگه رو می تراشنٌٌ. طالب هستم ولی با این حکایت و مثل خوف دارم بگم طالب چی هستم. برقرار باشی و بنوازی.
طالب


بد نیست رئیس پلیس با چند تن از روانشناسان و جامعه شناسان در خصوص اینگونه برخوردها و عوارض بعد از آزادی این افراد برای جامعه که فقط خداوند باید به افرادی که جلوی دست این افراد میافتند رحم کند مشاوره میکرد والله و بالله این گونه برخورد به مراتب از هر عمل دیگری بد تر است .
محمدرضا


اين زهر چشم گرفتن از مردم است و نه چيز ديگر.
حسن


سلام
با تشكر از شما
ايكاش مي دانستيم چرا تابحال كسي به فكر دستگيري اراذل و اوباش نبوده و چطور شده كه امنيت جامعه بادستگيري آنها برقرار ميشه نه با خانمهاي بدحجاب!!!


Inha keh shoma arazel va obash minamid ghorbaniane yek sisteme fasede, ejtemai va eghtesadi hastand va na chize digar. Ba shekanje va kotak nemitavan kari kard, ghadri beh khod aiim.
Behzad


آقا گل گفتي , گر تو با بد بد مي كني پس فرق چيست؟؟؟؟؟؟؟
آقاي آرش آقا

آفتابه

خبرگزاري انتخاب : ● الف.نوازنده




۳ خرداد ماه ۱۳۸۶ ساعت : ۱۲ , ۰۱
خبرگزاري انتخاب : آفتابه: یک وسیله مهم برای توسعه امنیت اخلاقی. از آن برای امور دارویی و نظافت، حفظ بنیاد خانواده، مبارزه با شرارت، مسیله تزئینی برای آویزان کردن به گردن، تربیت اخلاقی استفاده می کنند. اسم فردی یا ظرفی با تنه ای استوانه ای یا خمره مانند، دارای لوله بلند، دسته، دهانه و گردن، که برای شستشوی گندکاری های قبلی یا خرابکاری های صورت گرفته به دلیل بخور بخور استفاده می شود.


جمله قصار: « نیروی انتظامی برای تادیب اراذل و اوباش آفتابه به گردن آنان آویخت و آنان را در شهر گرداند.» یک روز بعد یک مقام انتظامی گفت: « ما عمل آویختن آفتابه را مجازات می کنیم.» دو روز بعد قاضی گفت: « آفتابه دقیقا براساس قانون عمل کرده است.» سه روز بعد یک مقام انتظامی گفت: « از این پس از آفتابه استفاده دیگری می کنیم.»


انوع آفتابه: آفتابه مسی: برای برخورد های سنگین جناح سنتی با در فضاهایی که رایحه خوش خدمت از آن به مشام می رسد. آفتابه پلاستیکی قرمز: برای برخوردهای بخش سنتی با بخش منحط جامعه مدرن. آفتافه: برخورد بخش منحط جامعه با بخش منحط دیگر جامعه برای تامین امنیت اخلاقی و از بین بردن امنیت اجتماعی.


آفتابه دار: کسی که دارای تعدادی آفتابه است و از آن طریق امنیت و آرامش را در جامعه حفظ می کند.


حکایات و امثال: « آفتابه خرج لحیم کردن»: از آفتابه به جای چیز دیگری که مشکل را حل کند استفاده کردن. « مثل آفتابه چی مسجد شاه می مونه، دستور می ده، پول هم می گیره، زور هم می گه، اما کاری نمی کنه.»، « یارو آفتابه دزد ها رو می زنه، چون دستش به گنده گنده ها نمی رسه.»، « آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی»: آفتابه و لگن فراوان است و به گردن ملت آویزان، اما تورم همچنان افزایش می یابد. « آفتابه و لولهنگ هر دو یک کار می کنند، اما از آفتابه برای امنیت اجتماعی هم استفاده می کنند.»


شاعر درباره آفتابه گفته است


دو بیتی


ای که آفتابه گردن اندازی


و به این شاهکار خود نازی


این نشد، آن دگر، نشد آن یک


جان من! بس کن این همه بازی








--------------------------------------------------------------------------------
نظرات كاربران :


عزیز ما خودمون آویزونیم البته نه مدیرش !!
رسول مزاری از رشت


با سلام ،و عرض ارادت به گرداندگان سايت ممتاز انتخاب

ميخواستم عرض كنم در محل ما (انتهاي آريانا)يكي از اراذل و اوباش را كه در هنگام مستي شيشه چند مغازه را شكسته بود و براي صاحبان مغازه ها و مردم درسر ايجاد كرده و موجب ترس و ارعاب مردم شده بود را بسيج در روز بعد آن ماجرا دستگير و با كتك جلوي در مغازه ها ميبرد و ميگفت :بگو غلط كردم يا شكر خوردم و او هم ميگفت و اگر امتناع ميكرد با يك كشيده محكم مجبور ميشد تا اينگونه عذرخواهي كند و صاحبان مغازه نيز ميگفتند :نوش جانت از بعد كتك خوردن اين شخص در انظار عمومي ديگر او دست از كارش برداشت و حالا خيلي آرام شده ، ميخواستم بگويم بايد با قاطعيت با اين افراد برخورد شود زيرا راه اين افراد ناحق است و به همين دليل در برابر حق كم مي آورند.


همین اراذل هم نتیجه همین مدیریت بی خرد هستند.
مهداد یامی


سلام نوازنده گرامي
خواستم از روزنامه محبوب انتخاب تشكر كنم كه شرايط رو براي ما آسانتر كرده و كيبورد فارسي رو در دسترس خوانندگان قرار داده
اين نشان از معرفت و كارداني گردانندگان روزنامه محبوب ما انتخاب است
بهترين هاي ممكن را براي يكايك عزيزان وهمكاران شما آرزومندم
پارسا


منم مجرم و جرم من آفتابه
سر و شكل نافرم من آفتابه
به بر گيرمش گردن آويزمش من
از اين پس لباس فرم من آفتابه
امید از تورنتو


navazandeh ahsant be on ghalame ravanet ahasantttttttt
farzan


و ما كجاي تاريخ قرار داريم
مهرداد


آفتابه آويزان كردن به گردن اراذل و اوباش كم خطر از آنها اراذل و اوباش تحقيرشده و عصبي و انتقامجو و خطرناك ميسازد. آيا اين همان چيزيست كه آقايان به دنبالش هستند؟ در اين مملكت مشاوره و كارشناسي وجود ندارد؟ قبل از اين دسته گلها با يك روانشناس اجتماعي صحبت كنند جاي دوري نميرود.
بهنام/تورنتو


اراذل و اوباش انسانهای بیمار و محتاج به مداوا هستند. آیا با آویزان کردن افتابه و لگن به گردن آنها تحقیر و خرد کردن آنها واقعا درمان میشوند؟ البته هیچ کس منکر مجازات کردن آنها طبق قانون نیست. ولی آیا همین فرد بعد از آزادی به فکر اعاده حیثیت و برگرداندن هیمنه و شخصیت خود با تکرار همان اعمال و افعال گذشته نخواهد افتاد؟


هر دم از اين باغ بري مي‌رسد
تازه تر از تازه تری می رسد
الهام


خیلی جالب بود. در ضمن اگر میخواهید مقادر زیادی آفتابه همراه با رایحه خوش خدمت را ببینید یک سری از مقابل ضلع جنوب شرقی میدان ونک عبور کنید. من نمیدانم در کجای دنیا میادین شهر را ....
غلی


نوازنده عزيز
آيا به گردن كسي كه آفتابه آويخته شد, ديگر او در جامعه آبرو دارد؟آيا اين فرد در آينده دست به انتقامجوي نخواهد زد؟ آقاي نوازنده, چقدر بخوبي درد مردم را به طنز در مي آوريد .
شيوا پاريس


خیلی خندیدم و باحال بود .در ضمن نوازنده یادت باشه.
آفتابه...آب از دماغ خیلی ها راه افتاده
فرشاد


amale besiyar jalebi ino donya bayad az ma olgoobardai kone.
hamid


شعرهات حرف نداره .
personne


Cheghadr khoda dahaneh khonakie be to dadeh



چو فردا برآید بلند آفتاب

کجاست آفتابه برم دست به آب

توکز محنت دیگران بی غمی

از این آفتابه نیاید نمی

چو ایران نباشد تن من مباد

که بر گردنم آفتابه نهاد?
محمود نورافکن

دست

خبرگزاري انتخاب : ●الف.نوازنده




۲ تیر ماه ۱۳۸۶ ساعت : ۴۲ , ۲۰
خبرگزاري انتخاب : دست؛ عضوی از بدن که برای دادن یا گرفتن یا بوسیدن یا گاز گرفتن یا کشیدن یا کارهای دیگر از آن استفاده می شود. از دست برای تکان دادن هم استفاده می شود. دست دادن: یک عمل برای ابراز احترام و سلام یا خداحافظی که معمولا توسط موجودات محترم انجام می شود. از دست دادن برای پرونده سازی یا کارهای دیگر هم استفاده می شود. دست روی یک سوژه گذاشتن: گیر دادن به یک موضوع و از هزار راه برای ایجاد مشکل استفاده کردن. کاربرد در جمله: « یکی دست یک خانم را با دستکش بوسید و تکذیب نکرد، یکی دیگه با چند خانم دست داد و تکذیب کرد.»

دستگیرکردن: گرفتن یک نفر به هر دلیل. دستمالی کردن: با یک موضوع دائما ور رفتن. دست آموز: کسی که چیزهایی را که به او گفته شده یاد گرفته است و بخوبی انجام می دهد. دست انداز: یک مانع که قبل از انتخابات با استفاده از دست یا به بهانه آن جلوی کسی ایجاد می شود. دست مایه: موضوع گیر دادن. دست بوس: گذاشتن لب روی دست کسی برای حفظ موقعیت و شغلی که داریم یا ابراز ارادت در ابعاد وسیع.

علل دست دادن: سلام، خداحافظی، چطوری بابا؟ احوال شما؟ از آشنایی با شما خوشحال شدیم! ببخشید که به شما زحمت دادیم! لطفا دوباره دست بدین دوربین آماده نبود. علل دست ندادن: چون طرف زن است و ما معمولا با دست دادن از همه زنان لذت می بریم، و چون نمی خواهیم لذت ببریم دست نمی دهیم. آدم بی ادبی هستیم و برای مان مهم نیست که اگر دست ندهیم نشانه بی احترامی است. فرهنگ انندراج: « احترام دیه چیه؟»( نسخه چاپ دهلی) یک شاعر در این مورد گفته است:« دس دسی صداش می آد، صدای کفش پاش می آد، دست دادن بهانه است، دست هم نده، براش می آد»

حکایات و امثال: « دستش بگرفت و پابپابرد»( چون ناشی بود مدتی در ضمن ریاست مملکت کارآموزی هم می کرد، مثال سلطان محمود غزنوی)، « دست پیش رو گرفته که وقت انتخابات پس نخوره»، « با دست پس می زنه، با لب ماچ می کنه روی کفش»، « دستش طلاست، روی هر چی بذاره تورمش می ره بالا»، « دست به دنبک هر کی بزنی، بالاخره یه جا صداش درمی آد.»، « دستت چربه، بمال سرت»، « دستت چو نمی رسد به یک چیز، دریاب به جای آن دو تا چیز»، « دست راست رو از چپ نمی شناسه، با این وجود می گه چرا دست داد؟»، « دستش را توی حنا گذاشتند تا روز انتخابات».

شاعر در مورد دست دادن گفته است
بیت
این دست که می دهی بهانه است
این تیر به سوی تو نشانه است
تا هستی و می شود که باشی
هر کار تو قصه و فسانه است






--------------------------------------------------------------------------------
نظرات كاربران :


آدم نميدونه گريه كنه يا بخنده به حال و روز خودمون روز خوبي داشته باشيد.
بهمن


ba mogheiate feeli iran dar sathe donya khatami tanha chehrehe mosbati ast keh namayandeh iran va irani mibashad . pap maamoolan ba kasi bishtar az 15 daghigheh sohbat nemikonad vali ba khatami 45 daghigheh sohbat kard .hala ham iman va aman be sorate bargh miraft ke fatemeh rajabi ra c.i.a resand
fariba.


دست خدا بالاترين دست هاست.بعضي ها مانند دوم خرداد دارند خود را دستي دستي در دست انداز مي اندازند!


چوهردم می نوازی ناز لیلی
نداری وقت بوسیدن تو میلی
بیافتی گرچو سگ برپای بوسش
ببازی دست وپای خویش خیلی
هانی
دست وپا باخته


با جواد موافقم.
عليرضا


این مساحقه زنان که وگفتی یعنی چه؟


اقا جان از این مردمی که با هرچی حالی بحالی میشن با موی زن با رنگ لاک روی ناخن پا شاید با همان رنگ روی ماشین یا موتور یا لباس خودشان هم تحریک میشن با دیدن یک مانکن توی ویترین که موهای کلاه گیسش از نایلونی است که صبح تا شام با آن سرو کار دارند . همه جیز رو با متر پایین تنشون اندازه میگیرن و دنیا وآخرتشون هم یک جیزی است و اون هم زن از یکطرف با زن دست نمیدن از طرف دیگه ده تا ده تا صیغه میکنن جه توقعی داری حیف امثال شما که با این جماعت سرو کله میزنید بزار تا ابد ... بمونن و ... شوید
خواهر مادرشون توی دبی دارند کار میکنند و اونوقت غیرتی میشن که چرا یکنفر داره براشون آبرو میخره و با دوتا آدم دست میدهد. همشون تظاهر میکنن و الا از ... هم نمیگذرند.
سلامت باشید.
جواد


az yek chiz kochak janjal bozorg nsazid ager shoma moselman hastid avvel az aghaye khatamy soal mikardid ager jabash nah bod kafy bod en hameh janjal lazam nabod ager mosalman nistid ke beh mardom rovshan konid
ali


dastet datd nakone,,,,,pannahandeh azU.K


با سلام,
چه خوب مي شد اگر ما مي توانستيم بيشتر از كمر به بالا فكر كنيم .
علی


واعظان کین جلوه برمحراب ومنبرمی کنند
چون به خلوت میروند فکر دوربین مخفی باشوند
مجید احمدی


هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم يك گوچه ايم
کيهان: احتمال ردصلاحيت خاتمي به‌خاطر مصافحه با زنان


ييهو حظ كردم.
سدهی

--------------------------------------------------------------------------------
دوربرگردان م.ف

--------------------------------------------------------------------------------
۳ مرداد ۱۳۸۶ - بعد از ظهر ۱۶:۴۲ تعداد بازديد: 4589 كد خبر: ۷۲۱۲۵

با دوچرخه سر کار برويد
آقاي الهام، که بر خلاف شايعات با حفظ سمت به سرمربي‌گري تيم ملي منصوب نشده و فقط سخنگو و وزير و رئيس و عضو همان جاهايي هست که بود، در جلسه‌اي که با سمت سخنگوي دولت در آن حضور داشت، پيشنهاد داد: مردم با دوچرخه به سرکار خود بروند.

بنا بر نظر کارشناسي کارشناس امور دوچرخه‌سواري «دوربرگردان»، در صورت عملي شدن اين طرح، موارد زير استثنا هستند:

1ـ مقامات دولتي، چون به رغم اين‌که همه مقامات دولتي، انسان‌هايي افتاده و ساده زيستند و دلشان تالاپ تالاپ براي دوچرخه‌سواري مي‌تپد، از لحاظ امنيتي درست نيست که آنها و سه محافظ و راننده و اسکورت‌هايشان سوار دوچرخه شوند.

2ـ مديران دولتي، به خاطر اين‌که اين بنده‌هاي خدا، هر لحظه از وقتشان در راه خدمت به خدا و ايضا روغن‌کاري چرخ‌هاي صنعت در جهت رسيدن به قله‌هاي افتخار مي‌گذرد و قاعدتا هيچ ايراني شريفي دلش رضا نيست که وقت اين بنده‌هاي خدا و راننده هايشان با دوچرخه‌سواري تلف شود، به خصوص اگر اين مديران، هم‌سطح مدير عامل 27 ساله پارس خودرو باشند.

3ـ بانوان، چراكه بسياري معتقدند که اين کار با شئونات اسلامي و ارزش‌هاي جمهوري اسلامي همخواني ندارد، مگر اين‌که يا در خيابان‌ها حضور مردان ممنوع شود و يا اين‌که دوچرخه‌هايي ساخته شود که در هنگام راندن، هيچ کدام از اعضاي راننده (به جز گردي صورت و دست‌ها تا مچ) ديده نشود. و البته چنين چرخي خدا هم نيافريد!

4ـ پرسنل نظامي و انتظامي، چون که بديهي است نيروي انتظامي بايد وسايل نقليه «کاردرست» داشته باشد و بديهي‌تر است که نيروي نظامي بايد الگانس‌هاي دست دوم نيروي انتظامي را بخرد.

5ـ معلمان، چرا که برخي از آنها همين طوري هم منتظر بهانه هستند که سر کلاس‌ها نروند و دولت را فلج کنند، واي به وقتي که ملزم به دوچرخه هم بشوند.

6ـ رانندگان وسايل نقليه، چون دِ آخه مگه ميشه پرسنل وسايل نقليه سوار دوچرخه بشن؟ يه چي ميگي آ!
7ـ پزشکان و پرسنل امدادي، به خاطر اين‌که با جان مردم بازي مي‌کنند.

8ـ قضات و پرسنل دادگستري، ايضا.
9ـ خبرنگاران، چون...
10ـ ...
....

به همين دليل مشاهده مي‌شود که هم‌اکنون هم به جز موارد مذکور و نامذکور فوق، بقيه با دوچرخه سرکار مي‌روند و خواهند رفت، بنابراين جاي نگراني براي سخنگوي محترم نبوده، مي‌توانند به جاي اين قبيل پيشنهادات، به ساير وظايف خود بپردازند. خيال راحت: مردم در هر صورت سرکار مي‌روند!

حرفنامه نشويد
مشاور مطبوعاتي جوانفکر رئيس‌جمهور گفت: «روزنامه‌هاي ما تبديل به حرفنامه شده‌اند» و رهنمود داد: «روزنامه‌ها نبايد بخش عمده کارشان را بر روي حرف‌ها بگذارند».

ضمن تقدير و تشکر از ايشان، مي‌خواستم بپرسم ما روزنامه‌نگارها عمده کارمان را بر روي چي بگذاريم؟

1ـ روي عکس؟ اين را که مي‌گوييد مونتاژ شده است و گزينشي.
2ـ روي فيلم؟ اين را هم که مي‌گوييد حاصل مونتاژ و تروکاژ است.
3ـ روي نوشته؟ اي آقا! وقتي وزارتخانه‌تان فکس رسمي‌اش را پس مي‌گيرد، روي کدام نوشته مي‌توان استناد کرد؟

4ـ روي آمار و ارقام؟ آمار و ارقام خودتان که دم خروسازيون است. آمار و ارقام واقعي که جزو اسناد طبقه بندي است و به دست ما نمي‌رسد. بقيه هم که کار دشمنان داخلي و خارجي است.
5ـ روي وعده‌ها؟ اي آقا چه حرف‌ها!... کي بود مي‌گفت سفره و نفت و يك چيزي توي اين مايه‌ها؟
6ـ روي قانون؟ کو؟ کدام قانون؟

ضمنا 40 نماينده به رئيس‌جمهور براي فشار دولت بر سايت‌ها و رسانه‌هاي مستقل اعتراض کردند.

اگر مي‌دانستم
افروغ، يکي از بزرگ‌ترين مدافعان احمدي‌نژاد در دوران انتخابات گفت: «من هم در مرحله اول و هم درمرحله دوم به احمدي‌نژاد رأي‌ دادم، اما اگر شناخت فعلي را از ايشان داشتم، به هيچ وجه رأي نمي‌دادم».

گزينه درست کدام است؟
الف‌) قربونت برم، اول بشناس، بعد رأي بده.
ب‌) فدات شم، اول بشناس، بعد به ديگران بگو به کي رأي بدهند.
پ‌) دورت بگردم، اول بشناس، بعد نطق‌هاي آتشين در دفاع از شناسه بکن.
ت) بميرم برات، چي مي‌کشي!

قصه کسي که مي‌خواست از حقوق متهم‌ها دفاع کند
يکي بود يکي نبود. يک نفري بود که خيلي دلش براي حقوق متهم‌ها مي‌سوخت. اين آدم يک روز تصميم گرفت که از حقوق متهم‌ها دفاع کند، اين بود که مثل آدم‌هاي عاقل رفت از ...* پرسيد آيا من مي‌توانم از حقوق متهم‌ها دفاع کنم؟ مشکلي نيست؟

جوابش دادند، چي از اين بهتر! خدا خيرت بدهد، ولي مواظب باش دفاع از حقوق متهم‌ها به دفاع از حقوق خودت ختم نشود که مي‌فهميم که از اول قصدت کلک زدن بوده و آن‌وقت، واي به حالت.

طرف گفت: چه حرف ها! اگر من يک وقت خواستم از خودم به جاي متهم‌ها دفاع کنم، من را از لنگ دار بزنيد.
بعد هم رفت سراغ متهم‌ها.

اول از همه يک سري خبرنگار را ديد که متهم شده‌اند و از آنها شروع کرد. اما تا خواست حرفي بزند، فهميد که آنها اعتراف کرده‌اند که چمدان‌هاي دلار آمريکايي را مي‌گرفته‌اند تا انتقاد کنند. اين بود که حرفش را خورد و راهش را کشيد و رفت. رفت و رفت تا رسيد به يک سري متهم اقتصادي و شروع کرد به دفاع از حقوق آنها. اما هنوز چند کلامي بيشتر نگفته بود که ديد ...** مي‌گويند اي فاسد! معلوم شد دستت با اين رانت‌خوارها و رشوه بگيرها توي يک کاسه است، والا چرا از بين اين همه متهم بدبخت، سراغ اين شکم‌گنده‌ها آمده‌اي؟ همين شماهاييد که نمي‌گذاريد با مفاسد اقتصادي و عوامل تورم و گراني برخورد شود... .

اين بود که طرف از صرافتش افتاد و رفت سراغ متهم‌هاي بعدي.
بعدي‌ها يک عده نويسنده و شاعر و نقاش و مترجم و اهل فرهنگ بودند. طرف با خودش فکر کرد بايد حتما از حقوق اينها دفاع کند، اما تا خواست اين کار را بکند ... گفتند اي بابا اين همه آدم بدبخت و بيچاره توي زندان‌ها و دادگاه‌ها سرگردانند، چرا همه دنيا فقط اين پنجاه شصت نفر را مي‌بيند؟ طرف يک نگاهي به دور و بر کرد و ديد انگار حق با معترضين است. بنابراين راهش را گرفت و رفت سراغ بعدي‌ها.

اينها تعدادي دختر و پسر جوان بودند که علاوه بر اين اتهام، به خاطر مدل مو و لباس هايشان هم گرفتار بودند. طرف گريه‌هاي آنها را که ديد، دلش سوخت و خواست از آنها دفاع کند. اما تا گفت که اينها را ببخشيد و اگر هم نمي‌بخشيد اين کارها را نکنيد، مشخص شد که خودش هم جزو همان‌هاست و نوک کاکلش را چيدند. بعد از دادن تعهد و اعتراف به اينکه اين کارها را از روي غفلت در جهت رواج فرهنگ مبتذل غرب کرده، آزاد شد و تصميم گرفت يک راست برود خانه‌اش.

توي محل که رسيد، ديد شلوغ پلوغ است و وقتي رفت جلوتر، ديد روي سر چند نفر کلاه بوقي گذاشته‌اند و لوله آفتابه کرده‌اند توي دهنشان و با پس گردني توي خيابان مي‌چرخانند. يک سبک و سنگيني کرد و ديد انگار حقوق اين بدبخت‌ها از همه بيشتر قابل دفاع است. اين بود که رفت سراغ ...*** و گفت: ببخشيد برادرها بهتر نيست کمي آرامتر... که پس گردنش را گرفتند و به جرم حمايت از اراذل و اوباش بردندش جايي که عرب معمولا ني مي‌اندازد. طرف هم که قول و قرار کرده بود که هيچ وقت از خودش دفاع نکند، لام تا کام حرف نزد و چون سکوت هم علامت رضاست، در نتيجه همه اتهامات را پذيرفت. فاتحه!

دست‌انداز
شما که خاطرتان نيست احتمالا، ولي خودم خوب به خاطر دارم که در نشريه دانشجويي «آذر» يک مدتي طنز مي‌نوشتم. خدا را شکر آن دوره دانشجوييِ من و عمار و فؤاد، از برکات حضور آيت‌الله عميد زنجاني در جاهاي ديگري استفاده مي‌شد. ايشان اخيرا فرموده‌اند: «در نشريات دانشجويي نبايد از ادبيات هجو، طنز و... استفاده شود؛ چراكه محيط دانشگاهي پذيراي اين‌گونه ادبيات نيست و با اين امور برخورد مي‌كند. مخاطبان محيط‌هاي دانشگاهي آگاه هستند و بايد مطابق با خواسته‌هاي آنان مطالب انتشار داده شود».

--------------------
پانويس:
*افتادگي از متن است.
** افتادگي از نويسنده متن است.
*** افتادگي از ترس است.

Tuesday, July 24, 2007

یک کلمه: بالش نرم



خبرگزاري انتخاب : ● الف.نوازنده




۲ مرداد ماه ۱۳۸۶ ساعت : ۲۶ , ۲۲
خبرگزاري انتخاب : نوعی وسیله چهارگوش یا مستطیل شکل که ملت برای خوابیدن از آن استفاده می کنند تا چند ساعتی در جریان واقعیات نباشند. از بالش برای خواباندن، به خواب بردن، ایجاد حالت خواب کردن و جلوگیری از هر نوع بیداری استفاده می شود. از عمل کشیدن بالش نرم از زیر سر مردم خواب آلود، برای اینکه سرشان به سنگ بخورد و بفهمند در مدتی که خواب بودند، چه بلایی سرشان آمده، استفاده می شود. کاربرد در جمله: « حداد عادل گفت ما نمی خواهیم بالش نرم زیر سر مردم بگذاریم.»

انواع بالش: این بالش، اون بالش، هر دو بالش. بالش نرم( برای تحمل شرایط سخت)، بالش سفت( یک بشکه نفت را در یک سفره می بیچیم، تبدیل به بالش سفت می شود. نسخه چاب مسکو)، متکا( نوعی بالش طولانی و سنتی که کاربرد جمعی و پوپولیستی دارد و ملت به آن اتکا می کنند. نسخه چاپ دهلی)، مخده( نوعی بالش سنتی و راست افراطی و خشن، نقل از لغه العرب)، بالنجه( نوعی بالش با گرایشات قومی. نسخه اصلاح شده قزوینی. چاپ تبریز)، بالشتک( نوعی ضربه گیر در شرایطی که دائما ضربه وارد می شود و امنیت وجود ندارد. نسخه جدید با حذفیات کامل)، کوسن( نوعی بالش مرفه بی درد که باید از صحنه روزگار و مبلمان حذف شود. نسخه مشترک چاپ قدیم مسکو و چاپ مجدد کاراکاس)

شرایط پشت سر گذاشتن بالش نرم: اول با استفاده از گوجه فرنگی که کاملا غنی سازی شده غذا می خوریم و سیر نمی شویم، بعد یک نقشه جهان پیدا می کنیم و چیزهایی را که دوست نداریم از روی آن محو می کنیم، بعدا اگر زن و معلم و دانشجو و کارگر نباشیم و مشکل جدی نداشته باشیم از خانه بیرون می رویم، اما موقع خارج شدن از خانه متوجه می شویم که سوخت مان تمام شده و باید به خانه برگردیم و اعترافات تلویزیونی نگاه کنیم، اما چون تکراری است، خواب مان می گیرد و به همین دلیل بالش نرم زیر سرمان می گذاریم تا بخوابیم. در همین موقع بالش نرم را محکم از زیر سرمان می کشند و سرمان محکم می خورد به سنگ و متوجه واقعیات می شویم.

شاعر در مورد بالش گفته است
بیت
بر دست توست دستکش(1)، بر پای توست گالش
از بهر امنیت کوش، گوشی بده تو مالش
چون سوختت تمامید، با سوز دل چنین گوی
ای مومنان! حرام است، هنگام خواب بالش

1) دستکش: وسیله ای که هنگام بوسیدن دست مورد استعمال قرار می گیرد
___________________________________________________________________________________



نظرات كاربران :


فكر كنم آقاي حداد با اين حرف ...


اهاي يك كلمه... يه چيزي واسه اين ري س دانشگاه تهران بنواز كه گفته دانشگاه تهران تا 5 سال آينده به جمع 500 دانشگاه اول دنيا مي پيوندد

يه چيزي واسه
تيم ملي بنواز
علی




اهاي يك كلمه... يه چيزي واسه اين ري س دانشگاه تهران بنواز كه گفته دانشگاه تهران تا 5 سال آينده به جمع 500 دانشگاه اول دنيا مي پيوندد

يه چيزي واسه
تيم ملي بنواز

يه چيزي واسه

م


نمی دانم کی این بالش نرم که از زیر سر مردم برداشته شده وزیر سر دیگران !!!!گذاشته شده از زیر سرشان کشیده می شود تا واقعیت ها را ببینند؟؟



بابا دشت شما دردنكنه ما كه بي شوخت خماريم حداقل بالش رو اژ ژير شر ما نكشيد باوفا
باوفا


با سلام . علي هستم.
آسياب به نوبت .انشا الله سر بالش ربايان آنقدر گرم باشد كه سراغ شما نيا يند.
زير سر شما بلند شده وكبكتان خروس مي خواند.اين شتر در خانه شما هم خواهد خوابيد .ديرو زود داره انشا الله سوخت و سوز هم داشته باشد .
موفق باشيد .


اول اينكه خوش برگشتين ...

ضمنا بالش اصولا از انواع اسباب و ملزومات خانه است كه اخيرا داشتن نوع پرشده از پر قوي آن جنبه‌ي تجملي پيدا كرده است ... معمولا مي‌شود به جاي آن دستمان را زير سرمان بگذاريم و بخوابيم اما ابتدا بايد رئيس محترم مجلس تضمين بدهند كه هوس نمي كنند دستمان را قطع كنند كه چيزي زير سرمان نباشد ... پس تا اطلاع ثانوي يكي از آن كتاب‌هايي را كه هنوز ممنوعه اعلام نشده زير سرمان مي گذاريم ...
مريم


سلام نوازنده عزيز...
خيلي از بازگشت شما خوشحالم.راستش كم كم داشتم نگران ميشدم.


اول,ماجراي حذف ناگهاني بخش " يك كلمه "از صفحه اول سايت ;
دوم,طولاني شدن دوران غيبت شما, ناگهاني و " غيرموجه "بودن ان ;
سوم,سكوت زبان گوياي مردم [شما]در مقابل اين همه اتفاق رنگارنگ و خبرساز
...
...
...ولي خوب,خيلي خوشبينانه حضور مجدد " نوازنده "عزيز رو به فال نيك مي گيريم و اميدواریم بعد از تعطيلات تابستاني در سواحل شمال ,با نیروئی تازه و عزمی راسخ ,شاهد " یک کلمه " های زیبا تر و جالب تری باشیم ....
به امید فردائی روشن تر و آبی تر ...
با تشکر فراوان ...

مجتبی از آلمان .


باسلام ....البته هم بالش و و هم دستکش و هم کارت سوخت که مورد استفاه آقای نوازنده هست باید ساخت وظن باشد و کد تولید هم داشته باشد.... کمی هم احساسات کیهانی هم با آن مخلوظش کنیم تا علاوه بر زیر سر هموظنان خود عده کثیری از علاقمندان کشورهای عربی همسایه نیز به فیض برسانیم.......ارادتمند : م.فارسی.شیراز


بالش نرم ز زیر سر تو بردارم

تاکه آسوده نخوابی بوده است این کارم

تا شش هفت ماه دگر چاره ای تازه کنم

بر سر رای دهنده کلاه بگذارم
محمود نورافکن


bahal bid


از برگشت شما خوشحالم
Farzad/Canada


عالی بود. در مورد مصاحبه حسنی با سردار رادان و عبارت های "تحقیق علمی" و "نظر سنجی" هم (اگه جرات داری) بنواز


نوازنده دل نواز,
چند مدتي مارا توي خماري گذاشتيد و به شمال تشريف برديد خوش به احوال شما, درمورد بالش,نمي دانم چرا در بعضي از مواقع بالش مي افتد روي دهان بعضي از كودكان معصوم و تعدادي از افراد و آنان را خفه مي كند, راستي نوازنده محترم , در باره اين نوع بالش بايد در كدام دانشنامه چندخطي پيدا شود؟
شيوا, پاريس.


دست مریزاد
رضا