یک کلمه: شیخ جواد لاریجانی
خبرگزاري انتخاب : ● الف.نوازنده
۷ خرداد ماه ۱۳۸۶ ساعت : ۱۱ , ۰۵
خبرگزاري انتخاب : دوستان و همکاران ما در انتخاب به ما گفتند که هر هفته یکی از کلمات مان را به تذکره افراد اختصاص دهیم، ما هم اگرچه در این مورد قصد جسارت و دخالت نداشتیم، ولی یکی دو تذکره ای خواهیم نوشت. ضمنا از اینکه چند روزی کلمات مان به موقع صادر نمی شود و دوستان فکر می کنند ممکن است ما دیگر از نواختن آنان ممکن است دست برداریم عذر خواسته و از امروز، هر روز در خدمت خوانندگان یک کلمه هستیم.
آن هر علم را شامل، آن جواد کامل، آن بحر عمیق، آن کاشف مباحث دقیق، آن شیخ الشیوخ فن ریاضی، آن دائم الذکر مذاکرات ماضی، آن آمده از برکلی و لاریجان، آن خورنده کشک و بادمجان، آن سخنگوی صامت شیخ ناطق، آن عذرای نیک براون را وامق، آن مذاکره کننده با شیطان رجیم در جهنم، آن لیبرال و اصولگرای درهم، آن تالی تلو اینشتن، آن پیرو پنج تن، آن محاسب تانژانت و کسینوس، آن متجسد ارسطاطالیس و بطلمیوس، آن جالس نیاوران، آن وکیل اسبق تهران، آن رئیس مرکز فیزیک و ریاضی، آن مشاور حقوق بشر در امر قاضی، آن یار جانی، آن کیسینجر ثانی، العبد الفانی، شیخنا و مولانا و وتدنا شیخ محمدجواد لاریجانی، دیپلمات بود، و فارغ از کت و کراوات بود، و باسوات بود.
نقل است چون بزاد تا ده سال سخن نگفت، تا چند حکیم بیامدی و معجون زبان گنجشک به وی خوراندند تا مرهم شود، پس یکباره زبان گشوده و گفت: « الدو الدو فهو الچهار»( ترجمه: دو دو تا چهارتا، سه سه تا نه تا، چار چار تا شونزه تا . الخ...) پس، از ثقل این معجزت ده حکیم از هوش رفتند و مترجمان و اصحاب هندسه بیامده، در شرح این نکته بسیار گفتند، تا شیخی بیامد و گفت: او را به ینگه دنیا بفرستید، چون شیخنا، ابوعلی سینای ثانی بود و هر چه داند نهانی بود. و بدان زمان هیچ کشتی نبود، و شیخنا به طرفه العینی طی الارض بکردی و بر قالیفرنی نازل شد و به چند سال مشغول کامل کردن چند پازل.
و اول کار وی آن بود که چون به مدرسه نصاری در قالیفرنی برفت، به یک ساعت هر چه مساله در کتب ثقیله بود، به خط خوش نبشتی و حل بکرد، و چند اوستاذ از اجله علمای نصاری بیامده و باز مساله آوردند، پس باز نبشتی و حل کرد، پس به هفت بار شتر از کتب ثقیل در جبر و مثلثات و اسطرلاب و جفر و خصینوص بیاورده، هرکدام به لمحه ای حل نموده، دیگر هیچ مساله در کل بلاد فرنگیان خاج پرستان نماند، پس حاکم قالیفرنی بدو گفت: « پلیز کام آن، توبی اور نات توبی؟» ( ترجمه: ای شیخ! بر ما مرحمت نمای و ریاست امور ما را بپذیر و هر چه سکه زر و کنیزکان جمیل و غلامان رشید و عمارت و باغات مفرح خواهی به تو دهیم.) اما شیخنا گفت نمانم و به چشم هم زدنی طی الارض کرده، به طهران داخل شد و در آنجا بود تا چند سال.
از وی کرامات بسیار نقل است. اول آنک هر مذاکره که کردی تا به جنگ نرسید ول نکرد و این معجزت تا قبل از شیخنا هیچ شیخ نکرده بود. دویم آن بود که چون آینه بدید هرچه از احوال آینده بود بگفتی و هر چه گفت معکوس بود. سیم آن بود که شیخ به هر منزلی که وارد شد در آن، مرکز تحقیقات بساخت و چون برفت سقف آن فرود بیامد، چهارم آن بود که هرچه گفت در آن زمان کس ندانست، مگر فرنگی بود و از لندن بیامد و آن نیز از قبل بدانستی که شیخنا چه گفت.
شیخ احمد متوکل در نعت وی بگفت: « انت رجل دقیق و الدیبلوماسی» ( ترجمه: جواد پسر خاله ماست و تائیدش می کنم.) و شیخ اکبر ولایتی در وصف وی بگفت: ده سال دهن ما رو سرویس کرد. و شیخ اکبر شیخ الشیوخ بگفت: چون به یمین شدیم در یسار بود و چون به یسار آمدیم به یمین شد. و شیخ محمود منور از باب وی بگفت: فارسی حرف می زنه؟( ترجمه: نهی نهی، مه را دل جواهر کرتاهی.)
بدو گفتند بر آب مذاکره کنی؟ گفت: کنم. گفتند: بر هوا مذاکره کنی؟ گفت: کنم. گفتند: در جنت مذاکره کنی؟ گفت: او کی هچ! گفتند: در جهنم مذاکره کنی؟ گفت: کنم. گفتند: با یهود و نصاری مذاکره کنی؟ گفت: ایکی ثانیه، این که کاری نداره. گفتند: با فرنگیان و خاج پرستان و بریطانیان مذاکره کنی؟ گفت: واووووو! آخ جون! گفتند: با شیطان مذاکره کنی؟ گفت: کنم. گفتند: با کدام کس نتوانی مذاکره نمایی؟ گفت: انت مصاحب بکل لسانی الا فرس( من به هر زبانی مذاکره می کنم جز با خودی و به زبان فارسی)
و شیخنا بزیست تا هشتاد سال، تا عزرائیل بر وی نازل شده و بدو گفت: خواهم که جانت بستانم، شیخنا خندیدی و گفت: اول مذاکره بکنیم، اگر توافق کردیم بعد، و ده سال مذاکره همی کردند تا حضرت عزرائیل خسته شد و گریخت و شیخنا تا سیصد سال زنده بود.
● الف.نوازنده
مطالب مرتبط
__________________________
یک کلمه: آفتابه
یک کلمه: نقشه
یک کلمه: محترم خانم
یک کلمه: اراذل و اوباش
--------------------------------------------------------------------------------
نظرات كاربران :
اي شيخ نوازنده,
با سلام از راه دور به شما. صد آفرين به اين نثر مي گويم.چه زيبا لغات پشت سر هم رديف شده اند و تا اعماق به دل مي نشيند, اي كاش در سياست هم شيخي پيدا مي شد و به زيباي شيخ نوازنده ما از سياست سخن مي گفت. شيوا, پاريس,
dooste aziz vaghean ali bood.mamnoon.
mehrdad az los-angeles
مثل همیشه عالی بود اینار در مورد پیرهای تشنه قدرت امثال مسلمان نماها و... بنویس
أقاي لاريجاني هنوز از کمند ذهن ریاضی خود رها نشده و متاسفانه ریاضی در تحلیهای سیاسی خود اضافه می کند که در بیشتر وفتها درست در نمی آید
توصیه میکنم آقا لاریجانی به ریاست انجمن ریاضی خود ادامه دهند برای ایشان و مملکت بهتر باشد
دریادل
از قرائت اين تذكره الشيخ مارا حالي برفت كه سلطان را از ويزيت مليجك ميرفت. لذا بران شديم چند سطري بنگاريم در باب فضايل شيخ تذكره باشي تا مندرج گردد اندر دفاتر ديواني از براي ايام آتي.
شخ تذكره باشي را چنان قلمي بودي كه مردم سالها خواندي وهيچ نخنديدي تا روزي بر وي الهامي شدي (اين الهام، الهام الدوله دادگستري (زذ) نبودي) و چند خطي همی نبشتي كه هر كسي بخواندي به بار دوم نرسيدي و از حدت تبسم دهانش وا ماندي و نعره ها بکشیدی در دم جان به جان آفرين تسليم نمودي.
لذا از باب قتل عوام الناس و كشتار بيحد شيخ را بگرفتند و در ميدان بلخ گردن زدندي تا عبرتي باشد مر نگارندگان ماضي و حال و آتيه را.
علی اقا قدیمی
اينجانب اندي با شيخ كار بكردي و بر احوالات وي تا حدي واقف بدي حقا كه با ا ين نوشته جان شيخ را نيز بر احوالات خويشتن خويش واقفتر نمودي .روح كلامت بر وقوف تمامت بر احوالات شيخ دلالت كردي و حكايت از قوه ادراكت نمودي. در عين حال اين نكته را نبايد غفلت نمودي كه كثر الله امثاله چرا كه الحق والانصاف كمالات واقعي بيش از آنچه گفته اي دارد.
مشتي علي
kheli khob bod . 1 kam az monavarol kale benevis ,hamid
من از اول هم میدونستم که تو همان شیخ عطار هستی.با اسم مستعار نوازنده.
شیخ الشیوخ نوازنده نوازت = به جون خودات ، این توپ ترینات ، کلماتی بود که در یک ماه اخیر اخود در بکردی ! ما که تا حالا دوبار این تذکره را بخوندی و هر بار از فرت در شدن خنده به جهان باقی برفتی و بر بگشتی !!! (و در همین میان چندین بار از ان ور هم در بدادیم ! ) .
یا شیخ ، همیشه از این کلمات از خود در بکن که ما محتاجیم به نقل روایات !
قربونته التذکره نوازدات فی شرح الحال شیوخالشیخات در گاه نامه انتخابات //// مرید کرمانی
مهدی
ما با نامبرده موافقيد يا مخالف؟ بهر حال اين سبك حمله به ديگران به ويژه در مورد ويژگيهاي خدادادي افراد صحيح نيست.
علی
اين يكي خيلي جالب بود, لوس نبود لااقل.... احسنت پس باز بنواز.
علی رضا
عالي بود.اي ول.
خداییش بدون اینکه نظرات خوانندگان را خوانده باشم
(مثلا نظر علی ) میخواستم بگم:
"بابا تو دیگه کی هستی؟ خیلی با حالی به خدا"
اینو گفتم که بگم نظرم کپی برداری نیست
واقعا خیلی ماهرانه و زیبا نوشته ای با این نوشتار استعداد و اطلاعات بالای خودت را در چندین زمینه نشان دادی البته من باور نمیکنم یک نفر اینقدر اطلاعات متنوعی داشته باشد برای همین فکر میکنم این متن کار یک نفر نیست مال چند نفر است در هر حال خیلی قشنگه
راستی حالا چرا گیر دادی به این بنده خدا. بچسب به همون منورالدوله که تا سال 88 هم در موردش بنویسی باز هم سوژه داره
ع/ق
با حال بود. موفق باشی
پارسه
شما كه با اين نوشته خودتونو لو دادين...يا ابا الفضل!
البرز- ونكوور
عالي بود و معركه
طنز بسيار پخته وكامل در وصف آجواد خان.ولي خواستم بگويم كه مثل ايشان در بين رجل صاحب منصب ماضي وكنوني كم نداريم.محسن اقاي رضايي نمونه اي است كه گوي سبقت را در پيشگويي ها و تحليلهاي آبكي كه در كوته ترين زمان خلاف آنها اتفاق مي افتد و البته آقا از رو نميرن از همگان ربوده است.
محسن
دوستان فکر می کنند ممکن است ما دیگر از نواختن آنان ممکن است دست برداریم
عالي بود ...اسم ديگرت را بايد گذاشت : "نماينده"
از ...بقيه دست بر نداري ها!
جناب اقای نوازنده چرا علت مرگ را ننوشتی. آخرش هم سقف بر اثر زلزله فرو ریخت و شیخ مرحوم شد. البته نه اینکه عزرائیل مرد اینکار نبود، نه بلکه یک جورایی شیخ را بعنوان یک دوست و همکار قدیم دوست داشت!!!
خدايي فتح اله كوكاشه
جاسم آبادانی
بابا تو دیگه کی هستی؟ خیلی با حالی به خدا. بسیار زیبا و دقیق نواختی. احسنت به این نبوغ و استعداد هنری ات. پایدار باشی.
علی
عالي بود,موفق باشيد انشائ ال
مرتضي

0 Comments:
Post a Comment
<< Home