سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی در باره وضعیت پرونده هسته ای
در سرمقاله ديروز روزنامه «جمهوري اسلامي» درباره وضعيت فعلي پرونده هستهاي و اقداماتي که مسئولان بايد درباره آن بينديشند، آمده است:اين روزها بحث بر سر مساله هستهاي از منظرهاي مختلف در رسانهها مطرح است مخصوصا بعد از صدور قطعنامه غيرعادلانه شوراي امنيت حجم اظهارات كه گاه شكل ستيزه جويانه به خود گرفته زياد شده است. در يك نگاه كلي ميتوان به چند مطلب در اين زمينه دست يافت. (1) به دليل اهميت موضوع هستهاي طرح ديدگاههاي مختلف امري طبيعي و بلكه لازم است مخصوصا در نظام اسلامي كه نصيحت مسئولين وظيفه اسلامي محسوب ميشود. بنابر اين در نگاه اول بايد از اين موضوع استقبال نمود كه ذهن صاحب نظران به مساله مهم امنيت ملي كشور معطوف شده است. (2) برخي از بزرگان انقلاب اسلامي نظير آيه الله هاشمي رفسنجاني در نماز عيد قربان به درستي هم بر پيگيري حقوق ملي كشور در بعد هستهاي تاكيد كردند و هم ماجراجويان بين المللي را مايوس نمودند كه تصور نكنند در كشور اگرچه اختلاف نظر در مسائل داخلي وجود دارد اما در اين مساله ملي وحدت فكري حاكم است كه انتظار هم از ايشان همين بود و هم نگراني از ابعاد اين قطعنامه را بيان كردند فقط به اين قصد كه مسئولين اجرايي كشور با توجه به همه ابعاد موضوع به نحو واقع بينانهاي موضوع را مديريت نمايند و تدبير هم در هدايت مسئله داشته باشند. اين دغدغه را بايد ارج نهاد و از وجود چنين شخصيتهايي كه عمر خود را براي انقلاب اسلامي صرف نمودهاند بايد بهره جست. (3) برخي اظهارات به دوستاني مرتبط ميشد كه زماني در پرونده هستهاي دخالت داشتند و بعد از صدور قطعنامه با مصاحبههاي مكرر تصور نمودند زمان خوبي براي توجيه رفتار آنان حاصل شده است مخصوصا كه توصيههايي كردند كه بايد تعليق انجام شود و به سياستهاي گذشته باز گرديم. نمي گوييم اين افراد مغرضانه سخن گفتهاند اما حداقل اين است كه نابهنگام وارد صحنه شدهاند و حتي ملاحظه نكردهاند اين سخنان اهرمي در دست بيگانگان ميشود كه تصور كنند با صدور قطعنامه ميتوانند ايران را به عقب نشيني وادارند و يا حداقل اختلاف افكني كنند. سخن ما فعلا با اين دوستان اين است كه حد خويش نگه داريد شما از سياستهايي حمايت ميكنيد كه غلط بودن آن در نهايت بر خودتان روشن شد دو سال تعليق همه فعاليتها را بهترو خوش و بش كردن با سه كشور اروپايي نتيجه آن طرح كذايي شد كه امروز خود اروپاييها گفتهاند ما اشتباه كرديم. پس در غلط بودن آن راه كه در هر مذاكره و سفر امتياز داده ميشد شكي نبوده و نيست. ممكن است ايرادهايي به كارهاي فعلي باشد اما راهنمايي مسئولين فعلي پرونده به بازگشت به گذشته از چاله به چاه افتادن است و منطق عقلاني ندارد. البته سخن در اشتباهات روشن گذشته بسيار است كه به وقت بايد بيان گردد. (4) برخي از جريانهاي سياسي و يا افراد منتسب به آنان هم بعد از انتخابات اخير تشجيع شدند تا از اين زمان و اين وضع براي اهداف سياسي خود بهره گيرند و به تعبير درون گروهي خود وجههاي جناحي براي خويش دست و پا كنند. منجمله بيانيه حزب مشاركت و مصاحبه توهين آميز معاون سابق آسيايي وزارت خارجه كه تاسف آور است. همين رفتارهاي ناشيانه اين جريانها در پس حادثه دوم خرداد باعث رويگرداني مردم از آنان شد كه همه چيز را فداي اميال جناحي خود ميكردند حتي مقدسات و ارزشهاي انقلاب را. مردم فراموش نكردهاند كه در برههاي با رسانههاي خود چه فضاي وهم آلودي نسبت به حركتهاي اصيل انقلاب ايجاد نمودند. همين افراد به استغفار افتاده بودند كه ما نبايد رفتار حكومتي خود را مخصوصا در سياست خارجي ايدئولوژيك كنيم ! تصور مينمودند اگر ايدئولوژيك فكر نكنند يا ايدئولوژيك عمل نكنند با عرضه ميشوند. آنها ناتواني خود را در ديپلماسي و اداره كشور بر سر ارزشهاي انقلاب خراب كردند. حداقل فهم سياسي اقتضا ميكند كه در پرونده ملي كه با امنيت ملي و منافع ملي كشور مرتبط ميشود برخورد حزبي و جرياني نشود. اينكه اين دوستان از رفتار غلط گذشته خود پند نگرفتهاند خود حكايت از بي صلاحيتي آنها در جايگاه نخبگي سياسي ميكند. زماني همين آقايان به رئيس جمهور وقت آقاي خاتمي ميگفتند شما نماينده فكر جديد سياسي جامعه مدني هستيد و اتمي شدن مخالف اين فكر است و اصرار ميكردند و حتي قصد داشتند در مجلس طرح سه فوريتي براي تصويب پروتكل الحاقي ببرند تا دامن جامعه مدني از هستهاي شدن بري شود! غافل از آنكه تئوري جامعه مدني در غرب سابقه دويست ساله دارد (و به روايتي دو هزار ساله) و همان كشورهايي كه جامعه مدني را علمداري ميكنند دنبال انرژي هستهاي و حتي بمب هستهاي هستند. سادهانديشي همراه با برخي ملاحظات ديگر كه از آنها سخن نگوئيم بهتر است باعث نوعي وادادگي در پرونده هستهاي شد كه امروز توصيه ميكنند به آن دوران بازگرديم. (5) از طرفي سخني با رئيس جمهور محترم آقاي احمدي نژاد داريم. ما همت شما را در احقاق حقوق هستهاي ايران پاس ميداريم و از زحمات شما تشكر ميكنيم اما چند ملاحظه در مطالب و روش كار شما داريم كه لازم ميدانيم با صراحت بيان كنيم. (الف) اين مطلب درستي است كه پرونده ملي بايد در قلب ملت جاي پيدا كند و همينطور هم هست شما به حق در سخنان خود علي العموم به آن ميپردازيد تا اراده ملي پشتوانه اين پرونده قرار گيرد. اما توجه به حد ا مور نيز لازم است. هر چيزي كه بيش از حد تكرار شود بجاي اينكه ارادهها را تحريك كند موجب بي اعتنايي ميگردد. اينكه جنابعالي در تمام سخنرانيها در همه شهرها لازم ميدانيد راجع به انرژي هستهاي سخن بگويند به نظر ميرسد استراتژي تبليغي درستي نيست. (ب) مخصوصا برخي تصميمات مهم در پرونده هستهاي را شما در سخنراني در شهري بيان ميداريد كه به ذهن القا ميكند بدون پشتوانه فكري و تدبير لازم تصميم گيري ميشود و اصولا چه نيازي است رئيس جمهور سياستهاي مرحلهاي اتمي را در سخنرانيها بيان دارد يك روز 3000 دستگاه غني سازي را اعلام ميكنيد چند روز بعد 60000 دستگاه غني سازي. ما از كم و كيف روش رسيدن به اين مراحل مطلع نيستيم و شايد نياز هم نباشد مطلع باشيم ولي با توجه به ضرورت سنجيده بودن كار به ذهن ما كه از بيرون به مساله مينگريم چنين القا ميشود كه سخنان سنجيدهاي نيست و محاسبه دقيق پشت سر آن وجود ندارد و اگر طراحي هم شده است نوع بيان شما القا ميكند پشتوانه كارشناسي ندارد. (ج) نوع بيان در مسائل اتمي آنقدر تهاجمي و با كلمات نه چندان زيباست كه در مخاطب القا ميكند يك حالت لجبازي در بحث اتمي راه افتاده است در حالي كه نفس حركت هستهاي كشور با تدبير رهبر معظم انقلاب داهيانه و باطمانيه ميباشد. سئوال اين است كه چه نيازي به اين گونه بيان است كه هم مستمسكي براي زورگويان شود تا فشار را زيادتر كنند و هم در داخل عدهاي آنرا دستمايه راست نمايي روشهاي غلط گذشته خود كنند و هم در ذهن مردم القا نمايد كه رئيس جمهور به هر دليل در مساله هستهاي تندروي ميكند. اتفاقا در شرايطي كه آنان دنبال عمليات رواني داخلي كشور هستند رئيس جمهور بايد با آرامش و منطق درست راه و رسم هستهاي كشور را در حد نياز بيان دارد و در بسياري از موارد ديگران بايد سخن بگويند نه جنابعالي. (د) نوع برخورد شما در بحث هستهاي در سخنرانيها به نحوي است كه مساله هستهاي را نماد و شعار دولت خود كردهايد. اولا اين حق نيست اين كار نظام است و همه دولتهاي گذشته به نحوي در آن مشاركت داشتند. ثانيا به همان ميزان كه حزبي برخورد كردن مساله هستهاي در اردوگاه دوم خرداد تقبيح ميشد تبديل شدن آن به شعار توسط شما هم ايراد دارد. چون مساله هستهاي وراي همه دولتها و سلايق است و مساله ملي است. دولتها ميآيند و ميروند اما مساله ملي ميماند. همانطور كه تماميت ارضي ايران يا زبان فارسي و يا اسلاميت ربطي به اين يا آن دولت ندارند موضوع هستهاي هم اينگونه است. (هـ) دوستانه به جنابعالي كه فرد خدومي هستيد تاكيد ميكنيم كه نوع تبليغاتي كردن مسئله هستهاي در سخنرانيهايتان به گونهاي است كه به مخاطب القا ميكند شما خداي ناكرده براي سرپوش نهادن به برخي كاستيهاي دولت مساله هستهاي را چنان برجسته ميسازيد كه اشكالات دولت ديده نشود. به داوري در اين مبحث نميپردازيم كه نيات را خدا ميداند فقط برداشت بيروني را روايت ميكنيم. اين موضوع براي دولت شما و شخص شما مضر است. دولت بايد پاسخگوي نيازهاي كشور در ابعاد مختلف باشد تورم گراني اشتغال و صدها امر ديگر. شما هم اهتمام داريد مسئله هستهاي هم موضوع مهمي است كه رئيس جمهور درحد خود بايد بدان بپردازد. اگر به ذهن مردم متبادر شود كه دولت براي انحراف ايجاد كردن در مطالبات مساله هستهاي را برجسته ميكند عملا شما پشتوانه ملي را در پيگيري هستهاي از دست خواهيد داد. (ز) مساله هستهاي ابعاد متنوعي دارد. مهمترين آن پيشرفت فني آن است كه در دوره شما بدان اهتمام خوبي شد و جاي قدرداني دارد. ولي بخشي از پرونده هستهاي ديپلماسي است كه ساز وكار خود را ميطلبد. گاه مذاكره نياز دارد گاه مقاومت گاه تاكتيكهايي براي آرام سازي گاه شدت گاه انعطاف. بهر تقدير پروندهاي به اين مهمي در بعد ديپلماتيك روش معقول خود را ميخواهد. بخش ديگري از كار هم كار رسانهاي براي مردم است. به نظر ميرسد نوع كار شما توجه به ابعاد همه جانبه آن ندارد و تصور نمودهايد صرفا با سخنرانيها و كار رسانهاي موضوع را ميتوانيد حل كنيد. اين امر به معناي محروم كردن كشور از ظرفيت ديپلماسي است و اين حق نيست كه رئيس جمهور طوري عمل كند كه ظرفيتي از كشور كم خاصيت شود ضمن اينكه با اين روش هزينه كار را بالا ميبريد. اتمي شدن و استقامت در كار امري لازم و ضروري است اما نبايد رئيس جمهور هزينه ملي را براي تحقق اين كار بالا ببرد. در واقع از كيسه ملت نميتوان راحت بخاطر سلائق هزينه كرد. (ح) نكته ديگر اين است كه مردم بايد احساس كنند رئيس جمهور با واقع بيني درصدد حل مساله ميباشد. اينكه چه قطعنامه صادر شود و چه نشود آن را مهم نميدانيد به نظر راه و رسم درستي نيست. مردم قوه تحليل دارند و قدرت تحمل هم دارند. قطعا قطعنامه فعلي به ضرر كشور بوده است حالا عدهاي آنرا به دليل اعتراض خود خيلي بزرگ ميكنند كه افراط است تفريط آن هم اين است كه بگوئيم كاغذ پاره ! بهرحال اين قطعنامه مشكلاتي ايجاد ميكند خوب است رئيس جمهور بهاندازه و حد آن با مردم سخن بگويند. مردم ايران مردم آگاهي هستند و از مسئولان هميشه جلوترند. فكر نكنيد اگر واقعيت را بگوئيد مردم حمايت نميكنند بدانيد اگر سرپوش بگذاريد حمايت خود را از شما ميگيرند. اين قطعنامه ناحق است و در ابعاد محدودي مضايق ايجاد ميكند. بنابر اين نه صفر است و نه صد. چه نيكوتر كه مردم از زبان رئيس جمهور اعتدال و تدبير استشمام كنند. (ط) با توجه به مسائل فوق پيشنهاد به رئيس جمهور محترم اين است كه جز در مراسم بزرگ ملي كه اقتضاي زمان است به مسئله هستهاي نپردازند و در سخنرانيهاي استاني خود اينهمه از آن نگوئيد حتي در برابر قلدرمآبيهاي آمريكا و غربيها بگذاريد مسئولين پرونده درحد نياز موضع گيري كنند. هر مسالهاي در كشور مسئولي دارد. ورود روزانه شما به مساله هستهاي مثل اين است كه به تمام مسائل مهم بهداشتي كشاورزي و دامپروري كشور نيز شما بپردازيد. مگر شما راجع به آنفلوانزاي مرغي در شهرها سخنراني ميكنيد يا راجع به ايدز يا سرطان و يالله! با اتخاذ اين روش اولا فضاي آرامتري در داخل ايجاد ميكنيد ثانيا احساس ميشود تدبير كافي در برخورد با موضوع حاكم است ثالثا ديپلماسي فضاي كافي براي تحرك پيدا ميكند و رابعا دولت به مسائل ديگري ميپردازد كه براي مردم ملموس هستند. (6) سخني هم با مردم بزرگوار داريم و آن اين است كه دور از غوغاسالاري عدهاي كه اين روزها به پرگويي دچار شدهاند اين برداشت را بپذيريد كه مساله هستهاي به آينده كشور و زندگي فرداي ايران و فرزندان شما مربوط ميشود. همت شما و نشان دادن اراده توسط شما قطعا دشمنان را مايوس ميكند. غربيها و بيگانگان عزت شما را نميخواهند. عجله آنان در صدور قطعنامه براي تاثيرگذاري بر اراده شماست و ايجاد تشتت آرا و اختلافات بين مردم مرحله گذار است كه بايد با نشان دادن اراده طلايي ايرانيان از آن عبور كرد. بايد تحمل در برخي مشكلات هم داشت. شما سخنراني نميطلبيد زياد حرف زدن نميخواهيد از مسئولين تدبير طلب ميكنيد كه با هزينه كمتر اين خواست ملي را محقق كنند و عقب نشيني ننمايند. شما حرف خود را با حضور حماسي و پرشور در انتخابات زديد حالا در 22 بهمن با صداي بلندتر بزنيد. (7) رئيس سازمان انرژي اتمي اخيرا سخن درستي مطرح كردند كه اتمي شدن ايران مديون رهبر عظيم الشان انقلاب است. اين نكته حقي است كه استقامت ايشان و هدايت ايشان در دولتهاي مختلف كشور را به اين سطح رساند. قدردان همت ايشان هستيم و به خود اجازه ميدهيم كه از ايشان بخواهيم تا از جايگاه رفيع رهبري تدبيري نمايند كه به اين بگو مگوهاي حوزه نخبگان سياسي و مجلسيان و محافل مردمي خاتمه داده شود تا همگان با هر سليقهاي احساس كنند با دقت هرچه بيشتر اين دستاورد ملي حفظ ميشود و بيگانگان در اين شرايط حساس سواستفاده نكنند.
نظرات و پیشنهادها:
آدرس پست الکترونيکي :
0 Comments:
Post a Comment
<< Home