کدام نمايندگي؟ کدام مشروعيت؟
عيسي سحرخيز - سه شنبه 10 مهر 1386 [2007.10.02]
"ميهمان نوازي" و "تعارف" شده است دو خصلت، خصوصيت و شاخصه ي معروف ايرانيان، که هرچه اولي در عالم سياست نيز خوب است و پسنديده، دومي بد است و نکوهيده، و مي نشيند در مقابل "صراحت" و "شفافيت" که از ضرورت هاي سياست است در دنياي مدرن، و در تضاد با منافع ملي و مصالح ملت.
سفر احمدي نژاد به آمريکا و سخنراني در دانشگاه کلمبيا، فرصتي شد که اين دو خصوصيت بار ديگر در افکار عمومي داخلي و خارجي مطرح شود و رسانه اي گردد؛ اولي را رئيس جمهور ايران در قبال سخنان و لحن غيرمنطقي و توهين آميز- هرچند حاوي نکات به حق و صحيح- رئيس دانشگاه کلمبيا به ميان افکار عمومي برد، و دومي را منش و رفتار سياستمداران ايران، به ويژه در جناح منتقدان دولت و بيشتر در ميان آنان که در جامعه معروف شده اند به "اصلاح طلبان حکومتي".
بد نيست که در آستانه ي برگزاري انتخابات مجلس هشتم، و در شرايطي که نگراني گسترده و فزاينده اي در مورد رعايت سه اصل بديهي " آزاد، سالم و رقابتي" بودن انتخابات در ميان جريان هاي سياسي اصلاح طلب، تحول خواه و مستقل وجود دارد، مقوله ي "تعارف در سياست" هرچه بيشتر کالبد شکافي شده و آسيب ها و مضار آن عيان گردد، تا فردا روزي که در شرايط فراهم نبودن شرايط مشارکت تمام احزاب و گروه هاي سياسي، و عامه ي مردم در جايگاه "انتخاب شوندگان" و "انتخاب کنندگان" آراي خاصي از صندوق ها بيرون آمد، باز مردم به جاي "نمايندگان ملت"، نگويند "راه يافتگان به مجلس".
هرچند که در مورد برگزاري يک انتخاب آزاد، سالم و رقابتي، اما و اگرهاي فراوان ديگري وجود دارد، از جمله پيش شرط هايي چون ضرورت وجود رسانه هاي خبري و مطبوعات آزاد و مستقل و نبود سانسور و خودسانسوري، فعاليت آزاد احزاب و گروه هاي سياسي، و نهادهاي جامعه مدني چون اتحاديه ها و سنديکاها و ... که وضعيت و چگونگي عملي آن در کشور اظهر من الشمس است، و جاي بحث و گفت و گوي چنداني ندارد. هرچند که احمدي نژاد در اين زمينه در برابر پرسش هاي صريح و مستقيم روزنامه نگاران عضو "باشگاه رسانه هاي آمريکا" در نيويورک، حرف هايي زد و حديث هايي گفت که نتيجه اش در رسانه هاي بين المللي شد، عناوين، اخبار و گزارش هاي خبري در مورد "دروغ هاي شاخدار" و "دروغگويي" رئيس جمهور ايران، و نيز بي آبرويي براي ايران و ايرانيان.شايد پرسش شود که موضوع سفر احمدي نژاد چه ارتباطي دارد به موضوع "تعارف در دنياي سياست"؟ اجازه دهيد مقدمه اي ديگر بچينم و بعد وارد اصل بحث شوم. چند سالي است که در گفت و گو با دوستان سياسي، اين بحث را طرح مي کنم که پندار، گفتار و کردار شما در قبال برنامه هاي "سازمان تبليغات اسلامي"، تحت مديريت جناب احمد جنتي، دست کم در يک زمينه مسئله ساز شده است؛ گرامي داشتن سالگرد "انقلاب بهمن 57"، و در مواردي حمايت از حقوق ملت مظلوم فلسطين. تاکيد من اين است که بسياري از مردم که هنوز انقلاب را حرکتي درست در مسير توسعه و ارتقاي مردمسالاري و بسط آزادي ها و حاکميت ملت ايران مي دانند، در زمان گراميداشت اين روز، به اين دليل در خانه مي نشينند، که حاضر نيستند زيرعلم جريان اقتدارگرا سينه بزنند و شعارهاي هدايت شده آنان را تکرار کنند، و در نهايت آب به آسياب جريان آزادي ستيز، ملت گريز و ضد اصلاحات بريزند. پيشنهاد من به دوستان سياسي اين بوده است، که بيائيد در اين گونه مناسبت ها زير بار و علم جريان فاقد مشروعيت نرويم، و برنامه اي مستقل بچينيم و مسيرراهپيمايي و شعارهايي مستقل برگزينيم. کمترين فايده ي اين کار اين خواهد بود که درشرايط ضعف احزاب و جريان هاي سياسي اصلاح طلب و تحول خواه و ممنوعيت فزاينده امکان تجمع ها و راهپيمايي ها، اين حرکت و برنامه اي است درست و راهي مناسب براي سامان دادن اين گروه گسترده از ملت، و فکري به حال آينده، از جمله راه صحيح و مناسب شکل دادن "سازمان هاي راي".
با توجه به اين مقدمات، واقعيت اين است که همانگونه که اکثريت قريب به اتفاق تکيه کنندگان به صندلي هاي سبز رنگ ساختمان هرمي شکل ميدان بهارستان، به دليل سازوکار حاکم بر انتخابات مجلس هفتم، نمي توانند سزاوار کلامي جز "راه يافتگان" باشند؛ با همين استدلال، احمدي نژاد برآمده از سازوکار انتخاباتي شبهه دار رياست جمهوري گذشته و دخالت حزب پادگاني در نتايج برآمده از آن نيز نمي تواند "مقبوليت" و "مشروعيت" عمومي داشته باشد، هرچند که به آن جنبه ي قانوني داده باشند.حال دوستان مي خواهند به اين نوع گفتار و کردار برآمده از دلسوزي براي ملت و ميهن، به اين چهره ي برآمده از يک انتخابات "نامقبول" و "نامشروع"، که تمام نامزدهاي انتخاباتي شاخص و رقباي انتخاباتي اصلي او، در مورد نتايجش اما و اگرهاي فراوان داشته و دارند، جنبه ي قانوني دهند و او را "نماينده ملت ايران" معرفي کنند. عقل حکم مي کند که اگر در اين ماجرا بتوان "التزام قانوني" داشت، مسلما نمي توان به حاصل اين انتخابات "مشروعيت"، "مقبوليت" و از همه مهمتر "نمايندگي" داد.
اين سوال مطرح مي شود که چگونه است که در هر سخنراني به "آن دو ساعت خواب نيمه شب" اشاره مي شود، و يا "شکايت به درگاه خداوند مي برند" و حتي "نشستن در مکاني که دروغگو به آن وارد مي شود را جايز نمي دانند"، اما هم زمان به نتايج يک انتخابات مسئله دار، و پيامد کارها و گفتار رئيس جمهور برآمده از آن گردن نهاده مي شود؟
در اين ميانه، ديگر سخنان و اظهارنظرهاي احمدي نژاد در آمريکا، در مورد آزادي هاي مدني و سياسي و ميزان رعايت حقوق بشر در ايران، تحت الشعاع نمايش دانشگاه کلمبيا قرار گرفته است، و آنچه که در جهان به عنوان "دروغگويي رئيس جمهور ايران" در حال جا افتادن است، دارد گريبانگيرملت ايران نيز مي شود- آن هم ملتي باستاني که "راستگويي" از اصول بنياني دين و آئين آن است.
مگرجز اين است که اين "تعارف" هاي بي مورد و گسترش دامنه ي اين خصلت نيکوي ما ايرانيان، به مکاني نامناسب، دنياي سياست، که لازمه ي آن "صراحت " است و "شفافيت"، دودش بدجوري دارد به چشم ملت ايران مي رود؟
واقعيت اين است که در شرايطي که طي بيست ماه آينده دو انتخابات مهم پيش رو داريم- که از هم اکنون احزاب و گروه هاي اصلي بر اساس شواهد و قرائن مشارکت در آنها را مشروط کرده اند به "آزاد، مستقل و رقابتي" برگزار شدن آنها- اين نوع "تعارف" ها، نوعي "مشروعيت" و "مقبوليت" بخشيدن است به نتايج انتخابات غيرعادلانه گذشته، و نوعي "رسميت" و "قانونيت" بخشيدن است به نتايج انتخابات هاي آينده؛ تعارف هايي در جهت برنامه ها و منافع جريان اقتدارگرا و ضد اصلاحات، و به زيان اهداف و خط مشي هاي اصلاح طلبان و تحول خواهان و حقوق ملت.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home