یک کلمه: بازگشت
۱۳ آبان ماه ۱۳۸۶ ساعت : ۱۳ , ۱۱ خبرگزاري انتخاب :
مقدمه: رفتیم، کار داشتیم، بازگشتیم، چون دیدیم این کار مهم تر است. در این مدت که ما به افعال دیگری غیر از فعل شریف نواختن مشغول بودیم، به اندازه دو سه سالی وقایع مختلف رخ داد، اما اوضاع همان است که وقتی می رفتیم بود. این بار تلاش می کنیم که آهسته و پیوسته برویم که در خدمت خوانندگان انتخاب بمانیم. البته آهسته و پیوسته رفتن در رودخانه ای که دائما در حال عبور از ارتفاعات و قله های بلند و کوتاه است، کار ساده ای نیست، ولی قصدش را که می توانیم داشته باشیم. فعلا در خدمت خوانندگان عزیز انتخاب هستیم و امیدواریم چراغ ما را با نظرات شان روشن کنند تا ما که می خواهیم با چراغ خاموش برویم، با هاله نور شما راه مان را پیدا کنیم.
بازگشتن: اسم مصدر برای بازگشت. برگشتن. دوباره آمدن. مخالف رفتن. به فعلی می گویند که شخصی که رفته است، هنگام مراجعت انجام می دهد. کاربرد در جمله عادی: « نوازنده به انتخاب بازگشت». کاربرد در حالت ماضی استمراری« وی از سفر هی بازگشت و هی دوباره به سفر رفت.» کاربرد در ادبیات تخیلی: « میر حسین موسوی به صحنه سیاست بازگشت.» کاربرد در ادبیات کلاسیک: « هاشمی به صحنه سیاست بازمی گردد» کاربرد در ادبیات رئالیسم جادویی: « خاتمی گفت من بازگشتم» کاربرد در زمان آینده نزدیک: «لاریجانی وارد ... شد.»( در نسخه چاپ دهلی و مسکو و آنندراج جا افتادگی وجود دارد.)
بازگشت در ادبیات حماسی بسیار آمده است. بازگشت اژدها( نوعی بازگشت که در مورد روسای بزرگ که وارد می شوند هم اتفاق می افتد.) بازگشت پدرخوانده( نوعی بازگشت که معمولا خبرش را داداش آدم می دهد.) رودخانه بدون بازگشت( مسیری که بطور طبیعی می رویم و فکر می کنیم برمی گردیم.) بازگشت سوپر من( در مورد دور دوم سفرهای استانی گفته شده است)
شیخ ابوالجواد لاریجانی سروده است « برگرد، برگرد، پشیمون می شی آخر...»( نسخه تصحیح شده علامه قزوینی) یکی از اخوان گفته است: « باز آمدم، باز آمدم، با صد هزار ناز آمدم...»( نسخه بدون مجوز چاپ دهلی) استاد محمد حسین بهجت بعد از بازگشت دیرهنگام گفت: « آمدی جانم بقربانت ولی حالا چرا؟» ( نسخه چاپ تبریز)
شاعر در مورد بازگشت سروده است
ای آن که به سفره ات نیامد نفتی
وز نامدنش تو دائم اندر تفتی
بنویس و بمان و ساز خود را بنواز
باز آمدنت نیست، چو رفتی رفتی
الف.نوازنده
نظرات كاربران :
اي بابا.........هر آمدني را رفتني است: بسيار از پي ما بگذشته روزگاران بي ما باز بگذرند روزها و روزگاران زان رفتگان چه مانده جز خاك و برگي ارزانو از ما بيش نماند جز خاك سبزه زاراناز ته دل
خوش گلمیسن!باقر
باز این جناب نوازنده برگشت . کسی که فقط بلد است به عالم و آدم جهان اسلام و جمهوری اسلامی ایران و منتخبین ملت شریف ایران عزیز و متدینین و مومنین و مسولین برای خوشحالی دل شیطان بزرگ و دلداران و عاشقانش , و به نام نامی آزادی بیان و حقوق بشر و دمکراسی ,البته از نوع شیطان بزرگ آن و خلاصه این گونه چرندیات , بند نماید . ملیجک بازی از خودش در بیاورد و مردم را مورد تمسخر قرار بدهد , تا کسانی مانند خودش , به گفته هایش , یا در واقع آن افراد بخندند . اسم این کار خودش را هم بگذارد هنر در سایه آزادی بیان و دمکراسی از نوع شیطان بزرگ آن . آیا این عمل ایشان یعنی استهزاء مومنان و ملیجک بازی و به قول خودش , نان در آوردن از این راه , از نظر اسلامی و انسانی کار شایسته ای میباشد ؟ البته همانطور که همه گان مطلع هستند در اسلام سفارشات زیادی به شاد و زنده و بششاش بودن به مومنین شده است . ولی نه سفارش به استهزاء مومنان . آنهم به این دلیل باطل که دیگران به آن اشخاص بخندند . باید این سوال را از جناب نوازنده نمود که آیا شغل مسافر کشی با اتومبیل شخصی یا حتی تمیز نمودن خیابانها و یا بردن زباله های مردم شغل با شرف و حیثیت تری نیست ؟ ابرار
آن سفر كرده كه صد قافله دار همره اوست ,هر كجا هست خدايا به سلامت دارشدانشجو-آلمان
فقط این وسط شاعر افغانی فراموش شده که فرموده است:من آمده ام وای وای من آمده ام و الخ...به هر حال خوش اومدی
عزیزان من با سلام و عرض ادب ،آنهائیکه فکر می کنند ، با شکستن میزان الحراره تب مریض پائین خواهد آمد ، سخت در اشتباه هستند. با بستن انتخاب مشکلات اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی جامعه ایران حل نمی شود. دست شما را بخاطر با لابردن دانش و آگاهی سیاسی و فرهنگی ملت ایران از دور صمیمانه می فشارم.
سلام ،ایکاش انسان خییری از ادارات سانسوریه و تامینات میامد و با تاسیس کلاساتی از طریقات مطبوعات و جرائد به همگان میاموختش که رنگ قرمز چیست ؟! با دیگر رنگها چه فرقی دارد ؟! و مشرق و مغرب و شمال و جنوبش به کجا ختم میشود ؟! و طول و عرض و کلفتی شرعی و قانونی ان نیز چه اندازه هائي هستند که با دیگر شرائط مشترکأ رعایت گردند ؟! و اینکه اصولأ این رنگ در کنترل دستان چه کسانیست ؟! و اگر ادعا میشود که نیست ! پس چرا هست ؟! تا ما نیز سر در گم منتظر این و یا ان نوازنده نباشیم ! اخر بسکه تسبیح انداختیم که * میاید یا نمیاید * سرمان بدوران افتاد !. ای انسان خییر !! تا جنگ نشده بیائي میگویند ثوابش بیشتر است !!.داوید.
نوازنده عزيز سلام!در ذهن خود هميشه جاي تو را خالي مي ديدم و هزارو يك فكر خوب و بد من را مشغول غيبتت كرده بود! گفتم شايد با عيال محترم و بچه ها باز هواي ديدن 12 در صد درياي (قزوين)كاسپين را كردي ولي فكر لامذهب ديگري من را تو پيچ توبه مي كشاند و ياد آبگوشتهاي بز باش باغچه اوين ميافتادم.به هر حال با چنگ و دندان قلمت را چسبيدي و از پشت كاري كه داري كيف ميكنم !نه قلمت را فروختي و نه خودت را........موفق باشيآلمان ع
تبع لطیفم در کودکی مرد اما از لطایف شما در این دنیای وارونگی ها شاد می شوم اگر می شود در باره(وزن)بنویسید.امیدوارم بازارتان گرم و پر هیاهو از شر و شور جوانان خوش ذوق باشد.مصطفی
از آمدنت نبود گردون را سود وز رفتن تو جاه و جلالش نفزود از هیچکس نیز به گوشم نشنودم کین آمدن و رفتن تو بهر چه بود البته ضمن خوش آمد گوئی مجدد به نوازنده گرام بقول امیر آقا تا نروی که دلمان برایت تنگ نمی شود پس این آمدن و رفتنت بهر دل تنگی ماست ؟ امیدوارم خرم باشی و هتل اوی... نباشی .... جعفر
سلام،خوش بازگشتی، اما به این فکر نباش که خیلی بهت دل ببندیم چون نشون دادی ثابت قدم نیستی، تا میایم بهت عادت کنیم یهو غیبت میزنه تا میایم به نبودنت عادت کنیم یهو سرو کله ات پیدا میشه.وقتي که تو رفتي خورشيد نمردهدريا و بيابان خدا دست نخوردهوقتي که
تو رفتي، قلبي نشکستهاشکم نشده سيل و مرا سيل نبردهدر هر حال از شوخی گذشته، خوش آمدی ... پیروز و پاینده باشی.امیر
--------------------------------------------------------------------------------------------
یک کلمه: نفت صد دلاری
۱۷ آبان ماه ۱۳۸۶ ساعت : ۵۴ , ۱۱ خبرگزاري انتخاب :
نفت: یک ماده بد بو و گرانقیمت که زیر زمین وجود دارد و روز به روز قیمت آن بالاتر می رود. از نفت برای افزایش قدرت و به تعویق انداختن بدبختی استفاده می شود. مخلوطی از هیدروکربن های جامد، مایع یا گاز که بخشی از آن را هگزان، هپتان و اکتان تشکیل می دهد. سه عامل هگزان، هپتان و اکتان دست به دست هم می دهند و کاری می کنند که دولت پولدار شود و ضعف های آن دیده نشود. از نفت برای روشن کردن چراغ، خاموش کردن صدا، راه انداختن قطار با ترمز و بدون ترمز و رفتن به سفر استفاده می شود. کاربرد در جمله: « قیمت نفت به صد دلار رسید.»
محصولات نفت: از نفت محصولات مفیدی به دست می آید، مانند بنزین( برای سهمیه بندی) قیر( برای آسفالت کردن دهان دیگران) اتر( برای بیهوش کردن افراد و عدم احساس گذشت زمان) پارافین( برای مالیدن و در نتیجه ادامه زندگی) وازلین( برای کاهش فشار میان دولت و ملت) مازوت( برای گرم کردن فضای ضروری) نفتالین( برای حفظ چیزهای پوسیده و موجود) د.د.ت( برای جلوگیری از آسیب بوسیله حشرات) رنگ پلاستیک( برای پوشاندن معایب و ایجاد فضای رنگین)
نفت خام: نوعی نفت که در کشورهای پیشرفته آن را می خرند و از آن محصولات نفتی تولید می کنند و به ما می فروشند( برای این کار یک صنعت بسیار پیچیده به اسم پتروشیمی وجود دارد که در ایران هرگز سابقه نداشته است.) نفت سوز( به شخص یا وسیله ای می گویند که نفت را می سوزاند و از بین می برد.) نفتی( کسی که نفت را بین دیگران توزیع می کند) سفره نفتی( یک واژه در رئالیسم جادویی معاصر) نفتکش( وسیله ای که نفت را می برد و به جای آن دلار می آورد) نفتگر( یک موجود تاریخی که سالها قبل در صنعت نفت کار می کرد.) نفت خر( کسی که از ما نفت می خرد) نفتخیز( کشوری که نفت دارد، این کشورها دو نوعند، کشورهایی که هم نفت دارند و هم عقل دارند، کشورهایی که نفت دارند، اما عقل شان کم است.) گاز( یکی دیگر از موادی که نابود می کنیم.) نفت دریای خزر( نوعی نفت که ما نیازی به آن نداریم، اما دیگران به آن نیاز دارند) نفاط( کسی که خیلی وابسته به نفت است) نفتخوار( امپریالیسم جهانی که می خواهد نفت ما را بگیرد، اما ما ترجیح می دهیم خودمان آن را از بین ببریم.) مفسدین نفتی( کسانی که قبلا نفت را در دست داشتند، و فعلا نفت را در دست ندارند و ما خوشبخت شده ایم.)
شاعر در مورد نفت سروده است
نفت که رسید به 20 دلار
پسته ببر، دوو بیار
نفت که رسید به 30 دلار
بفروش و روزنومه درآر
نفت که رسید به شصت دلار
سفر برو مهمون بیار
نفت که رسید به 100 دلار
هر شب بخور ماست و خیار
نظرات كاربران :
عالي بود. ادامه بدهارا
یک نفر با نفت کرد این گفتگو .... هان به من از قیمتت یکدم بگونفت در پاسخ به او لبخند زد .... گفت گیرم صد دلار, حرفی ست مرد؟پاسخش را داد آخر نان ما آجر شده ... لاجرم همسایه مان تاجر شدهنفت با بوی بدش اینگونه گفت .... های داداش میزنی باز حرف مفت؟قیمت نفت می رسد تا صد دلار ... وعده های دولتت تا 100 هزارگرچه نفت امروزه روز کمیاب هست ... لیک عقل و هوش بس نایاب هستمرد ناگه ملتفت شد عیب چیست ... مشکل از غرب و علوم غیب نیستمملکت بی هیچ طرح و ساختار ... دخترم ماست و خیارم را بیارمن به والله دلم پر آتش است ... ارزش پولم همه در کاهش استیک زمان یا 100 تومان نان میخرم .... نان 10 تومانی از یاد می برمقیمت بنزین رسید تا 100 تومان ... ای گرانی جان همین جاها بمانتوی غربت زندگی راحت تر است ... لااقل چشم از غم غربت تر استمن خبر دارم ز خون دیده ها ... میله های رسته بر اندیشه ها باز فردا ما شعاری می دهیم ... مشت محکم بر اجانب می زنیمحیف از مشتی که بی خود میزنیم ... باز سرپوش بر حقیقت می نهیم سعید
با سلامانقدر از نفت گفتي كاش كيك زرد مي پختينفت و گاز و كيك زرد در كارند تا تو آسوده نري بر بالينناصر
نوازنده جان خوب مينوازي ,ولي ميخواستم يك نكته را يادآور شوم: در سال 2003كه تصمبم گرفته شد بخشي ازنفت و محصولات نفتي به يورو به فروش برسد (بنده در كميسيون انرژي مجلس هشتم بودم)بهاي هر بشكه نفت 53يورو برابر با 58 دلار بود الان نيز بهاي هربشكه حول و حوش 58 تا 60 يورو هست , ميخواهم خدمت كاربران عزيز عرض كنم كه عليرغم تبليغات ,قيمت هر بشكه نفت فقط 10درصد نسبت به سال 1382 افزايش يافته و اختلاف قيمت فقط در نتيجه بي ارزش شدن دلار است چراكه 98 دلار آمريكا هنوز هم همان 59 يورو است!( آخرين نرخ برابري يورو با دلار 1.55 است.) عبدالله صادق
سلام نوازنده عزيزاقا درسته گفتن"كم گوي و گزيده گوي"اما ديگه نه اينقدر كم .اما انصاف كه نيست ولي حالا كه نفت شد 100 دلار اقامال خودمه دوست دارم بريزمش دور حرف حسابت چيه ؟!!اگه باز هم انصاف رو نپذيري ميگم جوان بيفكر و برو بچ با رايحه نفتيت كنند!!!اريوبرزن
آفرین ملت و دولت رو خوب اومدی ع
عالی بود از صدمقاله علمی مفید تر است اما حیف . کو گوش شنواناصر
من نفت دلم سوخت ولی دود نکردبر سفره ام آمد، چه کنم سود نکردتقصیر از او بود که بر مسندجاه هی حرف بزد، آنچه بلد بود نکردامید از تورنتو
واقعا" سپاسگزارم ازين طنز زيبا . سخن گفتي و در سفتي. راستي اون اقائي كه در پيامش نوشته " يو ول كام" البته به انگليسي. منظورشون چي بوده؟ چون اين جمله يعني " خواهش مي كنم" كه در اين پيام معني نداردازیتا
عالي! كامل. نفت ١٠٠ دلار يعني هر كاري دلم خواست بكنم بعد با پول مفت ماستماليش كنم.رضا
یه خبر بد نیست گفتن اما امروز من دیدم بگم؟میگمقرار شد که با این سیاست کارتی شدن بنزین جلوی قاچاق بگیرن.دولت ظاهرا گرفت اما بیایید ببینید اینجا خوزستان که دولت چه قاچاق بازی علنی راه انداخته و بنزین سرازیر کرده به مملکت عراق.انتخاب عزیز اگر خواستید خبرنگار بفرستید و به عینه ببینید ساعتو بهتون بگم حوالی 3 الی 5 بامداد جاده ترانزیت مشاهده کنیدکه البته الان حتی روز هم فت وفراون شدهراست دلم سوخت برا اونایی که لب مرز سیستان و بلوچستان که از سفره نفتی خبری نشد که نشد هیچ نون از قاچاق بنزین هم برید.چشم انتظار
خیلی زیبامحمد
سلام!دمت گرم و قلمت روان و عمرت دراز باد !اين كنايات را بر سنگ هم گذاري آب مي شود ولي ...............ابليس كی گذاشت بندگی خدا کنیم !کی شد که بی سر خر زندگی کنیمموفق باشيد
you well commehdi
باريكلا، به اين ميگن يه طنز درست و حساااابي، خيلي كيف كردم. ممنون. سلامت باشيد.
اي آقاي نوازنده واقعا كه آدم ناشكري هستي,اين وقت سال هر شب ماست و خيار ميخوري تازه ناله هم ميكني؟مگر خودت نگفتي كه بعضي ها نفت دارند اما عقل ندارند؟
kheili ali boodAzad
مفسدین نفتی(کسانی که دیروز کسب افتخارات در داخل و خارج در پروژههای نفتیشان مافیا نامیده می شد و امروز پز آی کیوها) مصطفی
------------------------------------------------------------------------------------------------
یک کلمه: انتخابات رایانه ای
۲۰ آبان ماه ۱۳۸۶ ساعت : ۳۳ , ۱۲ خبرگزاري انتخاب :
نوعی انتخابات که پایانه آن را رایانه تعیین می کند. در این نوع انتخابات برای دادن رای، شمردن آن و اعلام نتیجه یا بخشی از این مراحل از رایانه استفاده می شود. در این نوع انتخابات به جای پاره کردن آرای نامطلوب و ابطال صندوق رای از شاسی دیلیت استفاده می شود. هشدار رایانه ای: قبل از رسیدن بازرس سطل آشغال خود را خالی کنید. انتخابات رایانه ای برای افزایش سرعت و دقت و کاهش خطای برگزارکننده انتخابات مورد استفاده قرار می گیرد. کاربرد در جمله: « این سخنگو اعلام کرد، برگزاری انتخابات رایانه ای منتفی است.»
انواع انتخابات؛ انتخابات دستی( در این انتخابات با دست چپ رای جمع می کنند، با دست راست آنها را می شمارند) انتخابات دو مرحله ای( نوعی انتخابات که در دو مرحله صورت می گیرد و نامزدها در آن فرصت خوابیدن دارند، ولی بهتر است نخوابند.) انتخابات پارلمانی( انتخابات برای برگزیدن نمایندگانی که قرار است چهار سال روی صندلی نرم بنشینند و از جای گرم حرف بزنند.) انتخابات میاندوره ای( نوعی انتخابات که در آن معمولا کسی حوصله بداخلاقی ندارد.) انتخابات سالم( یکی از افسانه های تاریخی که قرار بود در یونان باستان یک بار انجام شود.) انتخاب عادلانه( انتخاباتی که هر چند سال تصادفا اتفاق می افتد) انتخابات بعدی( انتخاباتی که همه می دانند در آن پیروز می شوند) انتخابات حماسی( ترکیبی از دموکراسی و شعر که وقتی به انتخابات اعتقاد ندارند زیاد در مورد آن حرف می زنند.) انتخابات مردمی( انتخاباتی که معمولا بعد از آن یا یک فاجعه اتفاق می افتد یا یک حادثه)
وسایل لازم برای انتخابات رایانه ای مناسب: تعدادی رایانه مورد اعتماد، تعدادی مامور قابل اعتماد، تعدادی کی برد قابل اعتماد، تعدادی مونیتور قابل اعتماد، دو کیلومتر سیم قابل اعتماد، به تعداد کافی موش قابل اعتماد، یک وزیر قابل اعتماد، برای رای گیری از یک ملت غیرقابل اعتماد که بتوانند تعدادی نماینده قابل اعتماد را معرفی کنند.
« انتخاب همی بازگشت نامزد به خانه اش بعد از طی مراحل بود.»( اللغه فی المعالی). در تاریخ بیهقی در بحث انتخابات آمد« امیر رای ها قسمت کرد بر وکیلان و خود برابر برفت و مصطفی را بر راست خویش فرستاد و مهدی مشاور بر چپ نشاند تا نیک نیرو بکردند و انتخاب راست بیامد و کار از تنگی بشد و صندوق ها ببردند بر شتران و موتوران»( تاریخ بیهقی، تصرف حصار، 169) و شیخ اکبر نازی آبادی سرود« باز آمد سوی ما عالیجناب، انتخاب آمد دلیل انتخاب»( دیوان الاکبر، صص 37-38) « ایدون گویذ کی در سنه جرت مئه، عادل خان اول رئیس بوذ و دویست و اندی در بهارستان بوذ و چهار سنه بر آنان انجامید تا انتخابات بوذ و دوره گرانی بوذ و گوجه فرنگی کس نخورد و صندوق بیاوردند و بزغاله در آن سال زیاد بوذ.» و در کلیله و دمنه نوشت« و در میان اتباع او دو شگال بودن یکی را کلیله نام بود و دیگرا را دمنه، و هر دو دهای تمام داشتند و دمنه کلیله را گفت: چه دوی و ترسان شدی و نشاط فرو گذاشته؟ کلیله گفت: بتکلف انتخابی شده است که از آن ترسم، گفت: از چه؟ گفت: آنکه هرکس به رفعت انتخاب نکند به دفع از او بکشند، و بشمرند چون مزید بود، دمنه گفت: تو را مزید نبود. گفت: آنان اول انتخاب کنند، بعد بشمرند و دویدن گرفت و روی به بیابان برد.» ( کلیله و دمنه، ص 65)
شاعر در مورد انتخابات رایانه ای گفته است:
بیت
ای آن که نتیجه چهار و هفتی
چون یازدهی بدان که خوش دررفتی
رایانه بیارند و دو دو گردد هشت
در هر دو سه حال دائم اندر تفتی
* الف. نوازنده
نظرات كاربران :
عمری به جناح اکثریت بودیمبس کاهل و سست و بی همیت بودیمرایانه نشان فکر و منطق بودستما جمله به فکر معنویت بودیمامید از تورنتو
وقتی که کسی اعتقاد بر این دارد (اکثریت مردم همیشه با باطل بوده اند)چطور می توان انتظار داشت که نتیجه انتخابات یعنی پیروزی اکثریت را بپذیرد ؟ASHK